فعلاً که هیچ!

۳۲ مطلب با موضوع «فرهنگی» ثبت شده است

کاری به سیاست نداریم!

بسم الله الرحمن الرحیم

من نمی دانم آن کسانی که میگویند «ما کاری به سیاست نداریم» چه تصوری از سیاست دارند؟

شما همین که میگویید «من کاری به سیاست ندارم» در واقع دارید یک طرف را تقویت میکنید. کاری به سیاست داشتن یا نداشتن، با گفتن نیست. اصلا انسان نمیتواند خارج از سیاست تنفس کند. زندگی انسان سراسر سیاست است. 

آن روحانی ای که میگوید من کاری به سیاست ندارم یا سیاست و دیانت از هم جدا هستند، همین سخنِ او، یک سخن سیاسی است. یک کار سیاسی است. چرا که دارد جبهه موافقان این سخن را تقویت میکند و جبهه مخالفان این سخن را تضعیف. و این عین سیاست است. تقویت و تضعیف دو جبهه سیاسی، آیا کار سیاسی نیست؟

واقعا تصور این آقایان از سیاست چیست؟ اینها سیاست را چه میدانند؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حِ شین

کتاب نگاه دوم شرحی بر بیانیه گام دوم



نگاهی بر نگاه دوم

بی شک از جمله وظایف امروزِ جوانان دغدغه مند، فهم بیانیه ارزشمند گام دوم انقلاب اسلامی است که به اذعان و اعتراف اندیشمندان بسیاری، برای رسیدن به ژرفای این بیانیه، نیاز به کار شبانه روزی و مجاهدتها وجود دارد.

کتاب #نگاه_دوم نیز تلاشی است اولیه، که به توضیح و تبیین عمیق این بیانیه ارزشمند بر اساس منظومه فکری و تمدنی مقام معظم رهبری دامت برکاته می پردازد و شما را در رسیدن به عمقی نسبی از فهم این بیانیه کمک می­کند.

جهت آشنایی با شیوه کار کتاب، اینجا کلیک کنید.

آنچه در این اثر خواهید یافت:

مقام معظم رهبری دارای دو نوع اندیشه و به تعبیر دیگر دو نوع منظومه اند:

الف- اندیشه بنیادین: اندیشه ای که مربوط به لایه های زیرین هر متفکری است. بر خلاف تصور معمول، مقام معظم رهبری در این سطح از اندیشه نیز دارای نوآوری هایی نسبت به دیگر اندیشمندان متقدم و معاصر خود هستند.

ب- اندیشه تمدنی: که مربوط به لایه های برین اندیشه است. شاهکار اصلی مقام معظم رهبری بیش و پیش از عرصه های دیگر ناظر به همین سطح از اندیشه است. در حقیقت این نوع اندیشه است که ایشان را به وضوح و آشکارا از دیگر متفکران متقدم و متأخر جهان اسلام جدا می سازد.

نویسنده در این اثر در پی آن است که منظومه فکری مقام معظم رهبری را از اعماق آثار و بیانات ایشان استنباط و استخراج نماید.

از آنجایی که فهم صحیح و عمیق محتوای کتاب، منوط به فهم و درک مقدمه و فصل اول کتاب است؛ لذا شایسته بلکه بایسته است که مقدمه و فصل اول کتاب، به دقت مطالعه و بررسی شود و سپس مطالعه دیگر فصول را از سر گرفت.

در ادامه، شما با شرح «عبارت به عبارت» یا «سخن به سخن» فرازهای بیانیه روبرو خواهید شد و خواهید یافت که در توضیح هر فراز از بیانیه، از دیگر بیانات ایشان چه در بیانیه مذکور، و چه در دیگر بیانات و آثار استفاده شده است.

تهیه کتاب از طریق کانال نگاه دوم در پیام رسان ایتا:
@negahe_dovom
و یا تماس با 09168381643 و 09014724084


ناگفته نماند این اثر به همت کانون اندیشه انقلابی تهیه شده و نشر معارف نیز آن را به چاپ رسانده است.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حِ شین

کارهای خدا...

بسم الله الرحمن الرحیم

یکی از شاخصه هایی که برای جهان مدرنیته، بر می شمرند؛ «عقل حسابگر» است. یعنی انسان مدرن بر آن است که همه ی امور خود را بر اساس حساب و کتاب پیش ببرد. مسائل را پیش بینی کند، و برای شرایط مختلف، مناسب ترین تصمیم را بگیرد. تا این اندازه ش را ما هم قبول داریم. دقت کنید که نگفتیم عقل منطقی، یا عقل نظری یا عقل عملی و... . عقل حسابگر، حسابش جداست که فعلاً بماند...

ولی آیا همین کفایت می کند؟ انسان به وسیله ی عقل حسابگرش تا به کجا می تواند برود؟ انسان حسابگری که حسابی برای امور فرا مادی و آن سوی جهانی، باز نکرده است؛ باید هر لحظه منتظر غافلگیری باشد. عقل موهبتی الهی است، که شکر آن، استفاده ی درست از آن است. بر منکرش لعنت... ولی فقط عقل؟ شاید فکر کنید از دانشجوی فلسفه بعید است همچین حرفی بزند ولی خب چیکار کنم؟ خود همین عقلی که داریم ازش صحبت می کنیم، بهم اینا رو میگه. میگه که من به تنهایی کافی نیستم. راست هم می گوید بیچاره! برخی چیزها فرا تر از عقل است؛ باید چشید تا فهمید...

حساب و کتاب برای آینده و برای کارها لازم و ضروری است. ولی همه اش این نیست. و همین نقطه ضعف مادی گرایانی چون ترامپ و امثال اوست. مردک گمان کرده است با یک نیمچه حساب و کتاب بشری، می تواند مقاومت اسلامی فرا بشری را از میان بردارد. فکر کرده با به شهادت رساندن سرداران اسلام؛ همه چیز تمام می شود.
احمق جان! هنوز اسلام را نشناخته اید و اگر خودتان را هم بکُشید نخواهید شناخت. اسلام یک پدیده ی آزمایشگاهی نیست که تنها با مطالعه ی فراوان، بتوان آن را بفهمید. مطالعه ی فراوان و مجدّانه، بخشی از کار است. اسلام باید در روح حلول کند، تا حقیقت خودش را به بشر بنمایاند. و تا وقتی این اتفاق نیفتد، شناخته نخواهد شد.
حالا هی مرکز اسلامی بزنید. هی موسسه اسلام پژوهی و شیعه پژوهی و ایران پژوهی و... بزنید. نه تنها ره به جایی نخواهید بُرد، بلکه باید دائما منتظر غافلگیری های نو باشید. خواب را از چشمانتان خواهیم گرفت...

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
حِ شین

با سنگینی گِل وجودت حرکت کن

بسم الله الرحمن الرحیم



لم یَکُن من شروط السیر إلی الله أن تکون فی حالة طُهرٍ ملائکیة، سِر إلیه بأثقال طینتک، فهو یحب قدومک علیه ولو حبواً...
جلال الدین الرومی رحمة الله علیه

هیچ گاه از شرایط سیر إلی الله نبوده است که پاکی فرشته گونه ای داشته باشی، با سنگینی گِل وجودت به سوی او حرکت کن، که او آمدنت را دوست دارد هر چند چهار دست و پا بروی...
مولوی جلال الدین رومی رحمة الله علیه


۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
حِ شین

شیرین ترین خاطره

دبیرکل حزب الله لبنان، حجت الاسلام و المسلمین سید حسن نصرالله (دامت برکاته)، در پاسخ به سؤالی درباره‌ی شیرین‌ترین خاطره‌اش از دیدارهایی که با رهبر انقلاب داشته است، به ذکر یکی از خاطراتش با ایشان پرداخت و گفت:


«در سال‌های ۱۹۹۷ و ۱۹۹۸ به‌دلیل سختی‌ها، چالش‌ها و خطرات بسیار، مراحل سختی را سپری می‌کردیم و خسته شده بودیم. طبیعتاً آن موقع من جوان بودم، محاسنم کاملاً سیاه بود و باری که بر دوش داشتم، فراتر از طاقتم بود...

۰ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰
حِ شین

آخرین نامه

.

.

آخرین نامه که از کربلا به مدینه فرستاده شد چنین بود:

از حسین بن علی به محمد (حنفیه) پسر علی و هر کس از قبیله بنی هاشم که نزد اوست.


بِسْمِ اللّه ِ الرَّحْمنِ الرَّحیم


امّا بَعد: فَکأنَّ الدُّنیا لَمْ تَکُنْ وَ کأنَّ الْآخِرَةَ لَمْ تَزَلْ وَ السَّلام؛


 به نام خدای بخشنده مهربان
امّا بعد، پس گویی هرگز دنیایی نبوده و گویا هماره آخرت است والسلام.

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
حِ شین

مسافریم!

نوزده سال بیشتر نداشت که به پیشنهاد خودش مقدمات ازدواج را برایش مهیا کردیم. با اینکه سن و سالی نداشت ولی نظرش بلند بود؛ مثل بزرگترها فکر می کرد. خانمش هم با او هم عقیده بود.

وقتی طبق رسم و رسوم برای خرید رفتیم، هیچ کدام حاضر نشدند چیز اضافی بخرند. تمام خرید عروسیش چهار هزار تومان شد! حتی آینه ای که من از طرف خودم برایشان خریدم، به فروشنده پس دادند و گفتند: «ما مسافریم؛ آدم مسافر، آینه نمی خواهد!»

شهید مهدی کازرونی

روزهای سخت نبرد، ص112 و 113

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
حِ شین

برای تکمیل ایمان

به قد و قواره اش نمی آمد که درباره ی ازدواج بگوید؛ اما با صراحت تمام موضوع را مطرح کرد! گفتیم: «زود است؛ بگذار جنگ تمام شود، خودمان آستین بالا می زنیم». گفت: «نه، پیامبر فرموده اند ازدواج کنید تا ایمانتان کامل شود؛ من هم برای تکمیل ایمان باید ازدواج کنم، باید!» همین ها را گفت که در سن نوزده سالگی زنش دادیم! گفتیم: «حالا بگو دوست داری همسرت چگونه باشد؟» گفت: «عفیف باشد و با حجاب».

(شهید حسین زارع کاریزی)

قربانگاه عشق، ص108

۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
حِ شین

الگو باشیم

.

کارمان برعکس شده بود؛ به جای اینکه خانواده داماد برای پایین آوردن مهریه چانه زنی کنند، برای بالابردنش اصرار می کردند. از آن ها اصرار و از دکتر انکار.

چون ایشان اصلاً مسائل مالی را عاملی اساسی نمی دانستند؛ وقتی از حسن خلق و دیانت داماد اطمینان پیدا می کردند، بقیه مسائل را حل شده می دیدند. از طرفی می گفتند: «ما برای جامعه الگو هستیم؛ نباید مبنایی بگذاریم که دیگران به سختی بیفتند». آخر سر هم، مهریه ای در حد متوسط آن روز تعیین شد.

(شهید دکتر محمد مفتح)

مجله شاهد یاران، شماره14، ص67

پ.ن: می توانید صوت دو جلسه از استاد حجت الاسلام و المسلمین عباسی ولدی (حفظه الله) در زمینه انتخاب همسر و تشکیل خانواده را که در دانشگاه شیراز برگزار شد از لینک زیر به همراه جزوه ی آن دانلود کنید. من گوش کردم، فوق العاده بود. پیشنهاد می کنم حتماً گوش بدید...

http://dl.irstu.com/wp-content/uploads/Education/Non-academic/Public/Family/Ezdevaj/15NokteDarbarehEntekhabHamsar.rar

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
حِ شین

مهم تر از پایان نامه

.

.

سال دوم کارشناسی ارشد بودم. وسط پروژه پایان نامه. ماجرای ازدواجم پیش آمد. مانده بودم چه کنم. بروم به استادم بگویم من می خواهم ازدواج کنم و پروژه بخوابد؟! با خودم می گفتم اگر یک دفعه به دکتر بگویم؛ دکتر مخالفت می کند و می گوید تو اصلاً برای په می خواهی الآن ازدواج کنن؟ شرایط تو الآن درست نیست، الآن وسط پروژه ات است، پروژه ات را می خواهی انجام ندهی؟!

خلاصه یک روز دکتر را دیدم. گفتم: «دکتر یک کاری با شما دارم». گفت: «زود بگو می خواهم بروم». گفتم: «امر خیر است!» وقتی ماجرا را فهمید گفت: «بیا برویم داخل اتاق». کار و عجله و این ها را کنار گذاشت. گفتم: «من می خواهم ببینم که آیا درست است کن پا پیش بگذارم؟ اصلاً شرایط من می خورد، نمی خورد؟» دکتر از دری وارد شد که من تعجّب کردم. خیلی خوشحال شد، هیچ حرفی راجع به پروژه نزد. شروع کرد برای من از زندگی گفتن. گفت که بله خوب کاری می کنی، چون آن موقع که ما خودمان هم ازدواج کردیم هیچ چیز نداشتیم. از خانه شان گفت، گفت: «سقف خانه ی ما موقعی که ازدواج کردم، ترک داشت و از آن آب می چکید. من می رفتم دانشگاه و می آمدم، می دیدم یک گوشه ی خانه آب جمع شده است».

آن روز کلی با همدیگر صحبت کردیم و دکتر کلی درباره ازدواج برایم گفت. همین صحبت ها بود که مرا مصمم کرد و یک ماه از آن ماجرا نگذشته، سور و سات ازدواجمان برپا شد.

(شهید دکتر مجید شهریاری)

شهید علم، ج1، ص 25

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
حِ شین