بسم الله الرحمن الرحیم

 

مطلع سیاهه هایم را اینچنین آغاز میکنم، تا صرفاً سیاهه نباشند:

.

.

.

.

نیست گاهی، هیچ راهی، جز به شاهی رو زدن

.

با غمی سنگین رسیدن پیش او زانو زدن

.

ظهر گرما، صحن سقاخانه می چسبد چقدر

.

ضامن آهو شنیدن، بعد از آن «یا هو» زدن

 

*********

سلام بر سلطان هر دو عالَم، رب السریر و التدبیر

.

.

الولیّ الوافی، غریب الغُرباء و معین الضّعفاء

.

شمس الشموس و أنیس النفوس آقا جانم:

 .

.

علی بن موسی الرضا المرتضی

علیه آلاف التحیة و الثناء