فعلاً که هیچ!

۴ مطلب در مرداد ۱۳۹۷ ثبت شده است

کمال انسان در سختی کشیدن است

بسم الله الرحمن الرحیم

یکی از اشتباهات مهم و استراتژی ما این است که هنوز "سختی کشیدن" را نیاموخته­ ایم. ممکن است از "ما" برداشت­های مختلفی شود:

"ما" یعنی "بچه های مسجدی"...

 یا "ما" یعنی "ایرانی ها"...

یا "ما" یعنی "مسلمانان"...

یا "ما" یعنی "نوع بشر"...

یا ...

    در حقیقت همه­ ی این­ها هستند ولی نکته­ ی بسیار مهم­ تر این است که هر چه این دایره تنگ­ تر شود، بر میزان اهمیت این مطلب نیز افزوده می­ شود. مثلاً مسئول یک مجموعه (چه فرهنگی، چه علمی، چه سیاسی، چه خانواده و...) باید بیش از همه "سختی کشیدن" را آموخته باشد. همین مسئولیت هر چه سنگین­ تر باشد، نیز نیاز بیشتری به فراگیری سختی کشیدن دارد. مثلاً مسئول کل یک مجموعه باید در "سختی کشیدن" از مسئول فلان معاونت کوچک، ماهرتر باشد. لذا مشاهده می­ کنیم که بسیاری از بزرگان، چه در اسلام و چه در ادیان دیگر، و در زمینه­ های مختلف علمی، سیاسی، فرهنگی، نظامی و... دائماً این مهارت راهبردی و استراتژی را در خود تقویت می­کرده اند. مثلاً خواهر محترم شهید عزیز، ابراهیم هادی (رحِمه الله) در رابطه با ایشان بیان می­کند:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حِ شین

با ارزش ترین جهان؛ گوشه ای در اتاق

به نام همانی که او را "خدا" گویند...

همانگونه که عده ای از لم دادن جلوی تلویزیون و تماشای خندوانه، دورهمی، سریال و... لذت می برند، عده ای هستند که در گوشه ی اتاقی، سر در کتاب هایشان برده، از آن لحظات لذت می برند. این ها برای خود جهانی متفاوت را تجربه می کنند. با افراد عادی متفاوت اند، چه بسا به دیگران در دل می خندند، نیز چه بسا دیگران به آن ها بخندند... هردو هم حق دارند. چون نه این ها، آن ها را درک می کنند و نه آن ها این ها را... زیرا هر کدام در جهانی دیگر زندگی می کنند. بله! انسان ها جهان های متفاوتی دارند، هر کسی در جهان خودش زندگی می کند! سخت در اشتباه است هر که گوید که ما فقط یک جهان داریم... اشتباه محض است. نه! ما بی نهایت جهان داریم...

اما...

 مهم این است که با ارزش ترین جهان را انتخاب کرد...

کسی که تمام عمر، خود را مشغول مطالعه و تحقیقات فوق سنگین می کند، نمی تواند از تماشای فیلم ها و برنامه های کمدی، بازی های رایانه ای، شب نشینی ها و... لذت ببرد. لذت او چیز دیگری است...

گاهی می شود که او هیچکس را نمی تواند درک کند، و همان لحظه است که هیچکس هم نمی تواند او را درک کند...

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حِ شین

دریابان کشتی جامعه

حجت الاسلام و المسلمین استاد گرانقدر عبدالله مجدمی (زید عزّه):

بسم الله الرحمن الرحیم

 

قال الله تعالی: السارق و السارقه فاقطعوا ایدیهما جزاء بما کسبا نکالا من الله.

 

    دیشب فکر میکردم چرا در این آیه شریفه خطاب اجرای حکم الهی یعنی قطع انگشت دست دزد به عموم مردم نسبت داده شده است با اینکه در ظاهر این وظیفه حاکم جامعه اسلامی و نهادهای قضایی است و اساسا فلسفه تاسیس نهاد قضا و دستگاه قضایی در یک حکومت و جامعه همین است. واقعا حیرت انگیز است و بنظرم اینجاست که انسان به زوایایی اعجاز آمیز معارفی و جامعه شناختی قرآن کریم پی میبرد.

آری از منظر قرآن کریم اصلاح واقعی جامعه بشری جز به دست آحاد تک تک افراد آن میسر نیست. این مردم هستند که باعث رواج دزدی و حکومت دزدان بر ارکان اصلی جامعه یا زوال آن میشوند. دزد در بستر غفلت و بی ارادگی مردم است که به اوج نهادهای اجتماعی میرسد و تنها راه پایین آوردن آن و اصلاح وضع تاسف آور این چنین جامعه ای خود مردمند. خلاصه دریابان واقعی کشتی اجتماع خود مردمند نه حکومت و آنها هستند که کشتی حیات و زندگی اجتماعی دنیوی و حتی زندگی اخروی خود را به سمت شقاوت یا سعادت هدایت میکنند و اگر آنها نخواهند انبیای الهی و ائمه معصومین هم نمیتوانند کاری بکنند.

این اصل اجتماعی از آیات فراوانی همچون آیه ی شریفه ی

ان الله لایغیر مابقوم حتی یغیروا مابانفسهم

و نیز:

لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط

قابل استنباط است.

 

باشد به مقتضای آیه ی انما اعظکم بواحده ان تقوموا لله مثنی و فردی ثم تتفکروا مردم قیام دوباره ای نموده و به اصلاح وضع موجود اقدام کنند که این تنها راه تغییر وضع موجود است و گرنه تغییر یک یا چند وزیر مشکل را حل نخواهد کرد.

گرچه مراد از اقدام عملی مردم، انقلابی دوباره هست منتها مقدم بر این انقلاب عملی نیاز به انقلاب فرهنگی هست همچنانکه این انقلاب عملی حتما باید در چارچوب ساختارهای نظام شگل بگیرد که در غیر این صورت چیزی جز تخریب نظام نبوده و در واقع همان مقصود دشمنان قسم خورده تحقق خواهد یافت.

به امید روزی که بفهمیم و بفهمانیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حِ شین

من یاغی نیستم!!

بسم الله الرحمن الرحیم

    روزی مرحوم آخوند کاشی مشغول وضو گرفتن بودند که شخصی با عجله آمد، وضو گرفتو به نماز ایستاد... با توجه به اینکه مرحوم کاشی خیلی با دقت وضو می گرفت، قبل از اینکه وضوی آخوند تمام شود، آن شخص نماز ظهر و عصر خود را هم خوانده بود...!!

    به هنگام خروج، با مرحوم کاشی رو به رو شد.

    ایشان از آن شخص پرسیدند: «چه کار می کردی؟»

    گفت: «هیچ...!»

    -تو هیچ کار نمی کردی؟!

    -نه!! (می دانست که اگر بگوید نماز می خواندم، کار بیخ پیدا می کند...)

    -مگر تو نماز نمی خواندی؟!

    -نه!!

    - من خودم دیدم داشتی نماز میخواندی...!

    - نه آقا اشتباه دیدید!

    -پس چه کار می کردی؟

    -فقط آمده بودم به خدا بگویم من یاغی نیستم، همین!

    این چمله در مرحوم آخوند (رحمة الله علیه) خیلی تأثیر گذاشت... تا مدت ها هر وقت از احوال آخوند می پرسیدند، ایشان با حال خاصی می فرمود: من یاغی نیستم...

   

    خدایا ما خودمون هم می دونیم که عبادتی در شأن خدایی تو نکردیم... نماز و روزه مان اصلاً جایی دستش بند نیست.

    فقط می گوییم: خدایا ما یاغی نیستیم... بنده ایم... اگه اشتباهی کردیم ما جهلمون بوده، لطفا همین جمله را از ما قبول کن.

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حِ شین