فعلاً که هیچ!

۱۳ مطلب با موضوع «فلسفی» ثبت شده است

لاأدری گرایی در بوته عمل

بسم الله الرحمن الرحیم

لا أدری­گرایی در مقام عمل

مشهور است که لاأدری گرایان، نسبت به خداباوری یا خداناباوری مشی میانه را اتخاذ کرده اند و قائلند که ما نمیدانیم آیا خدایی وجود دارد یا خیر؟ از سویی هیچ شاهد و قرینه ای در دست نداریم که خدایی وجود دارد و از سوی دیگر نیز قرینه­ و شاهدی در دست نیست که خدا وجود ندارد. لذا آنان را «لاأدری گرا» می نامند یعنی ما نمیدانیم خدا هست یا نیست. بنابراین تنها رسالت خویش را ابطال ادعای طرفین می دانند. به تعبیر دیگر تلاش خود را معطوف یافتن رخنه ها و شکاف های ادله ی طرفین کرده تا نشان دهند که این استدلال ها عقیم بوده و مدعای آنان را اثبات نمی کند.

از جمله فیلسوف مشهور، برتراند راسل در مناظره ی خود با کاپلستون به صراحت بیان می دارد که من نمی دانم که چنین خدایی وجود دارد یا خیر. در فلسفه دین به دیدگاه راسل اصطلاحا «ندانم چیست گرایی» یا «لاأدری گرایی» (agnosticism) گویند.

مطلبی که امروز به ناگاه به ذهنم خطور کرد و البته جایی نیز آن را ندیده ام (شاید مطرح شده باشد ولی من ندیده ام)؛ این است که نمی توان لاأدری گرایان را بر این سخنشان سرزنش کرد. آنان به صراحت و صداقت مدعی اند که ما نمی دانیم چنین وجودی که موحّدان در صدد اثبات آن به تکاپو افتاده اند و ملحدان تمام همت خویش را مصروف نفی وجود او کرده اند، وجود دارد یا ندارد. هرگز آنان را بر این سخن نمی توان سرزنش کرد. ما نیز هرگز آنان را بدین سبب سرزنش نمی کنیم.

اما موحّدان می توانند آنان را در مقام عمل ملامت کنند. در مقام نظر هیچ سرزنشی بر آنان نیست. اما سوال موحدان از لاأدری گرایان این است که عمل شما دائر مدار اثبات و نفی است. یا در مقام عمل، شیوه ی موحدان را اتخاذ می کنید و یا رفتارتان مطابق رفتار ملحدان خواهد بود. حالت میانه ای نیز متصور نیست.

در مقام عمل یا شیوه ی دین داری را اتخاذ می کنید و بر اساس احکام ادیان عمل می کنید، یا بر اساس آن عمل نمی کنید که در این صورت شیوة ملحدان را پیش گرفته اید.

به عبارت دیگر و به عنوان مثال یا بر اساس احکام ادیان ازدواج و با یکدیگر تعامل می کنید یا نمیکنید. یا احکام مالی همچون خمس و زکات، و احکام طعام، همچون «حلال» در اسلام، و «کوشر» در یهودیت را رعایت میکنید یا نمی کنید. یا احکام عبادات همچون نماز و روزه در اسلام، یا نمازِ خدا در مسیحیت و... را به جای می آورید یا نمی آورید. (دقت شود که فعلا محل نزاع این نیست که کدام دین را بپذیرید، به هر حال خداباوری در همه ی ادیان مشترک است)

حالت نخست، شیوه ی موحدان است و حالت دوم شیوه ی ملحدان. حالت سومی نیز متصور نیست. چرا که امر دائر مدار اثبات و نفی است. لذا این پرسش از لا ادری گرایان مطرح است: شما در مقام عمل چه می کنید؟

به نظر می آید که ملحدان شیوه ی دوم را برگزیده اند. چرا که آنان به عبادت و پرستش نمی پردازند. با این استدلال که نمی دانیم خدایی هست یا نیست. اما سوال مهم این است که مگر نه این است که شما نمی ­دانید خدا هست یا نیست؟ پس چرا عملاً مبنای خود را «خدا نیست» قرار داده اید؟

بنابراین از سویی در مقام عمل ناچارید که یکی از دو مبنا را اتخاذ کنید و از سوی دیگر عملاً شاهدیم که شما شیوة ملحدین را مبنای عمل خود قرار داده اید. در حالی که مدعی هستید که ما ملحد نیستیم، «لا­أدری گرا» هستیم. اگر ملحد نیستید، پس چرا همچون ملحدان عمل می کنید؟ چرا مبنای عمل شما، همان مبنای ملحدان است؟

بنابراین یا باید شیوه ی سومی را در عمل اتخاذ کنید، که شیوه ی سومی متصور نیست و یا باید یکی از دو مبنای موحدان یا ملحدان را اتخاذ کنید، که هر کدام را اتخاذ کنید نیاز به ترجیح دارید. مرجِّح شما برای ترجیح مبنای ملحدان بر موحدان چیست؟

اینجاست که ملحدان باید به دنبال مبنایی برای شیوه ی عمل خود باشند که به نظر می آید برهان شرطیه پاسکال برای معقول نشان دادن دین داری در این مرحله بسیار بکار می آید و ملحدان بر اساس شرطیه پاسکال، مرجِّحی برای ترجیح مبنای موحدان بر ملحدان خواهند یافت.

در هر صورت و بنابر شرطیة پاسکال، «لاأدری گرایان» چه معتقد به خدا باشند و چه نباشند، در مقام عمل، ناچارند شیوه ی موحّدان را اتخاذ کنند.

جهت آشنایی با شرطیه پاسکال، به ابتدای مقاله ی «بررسی انتقادی تقریر ویلیان جیمز از شرطیه پاسکال» (دکتر رضا اکبری و عباس خسروی فارسانی) مراجعه کنید.

20 / 9 / 1399 هـ.ش.

۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
حِ شین

زخواب ناز خیز و فتنه سر کن

ز خواب ناز خیز و فتنه سرکن

زندگی ای که همه اش خوش و خرم باشد که زندگی نیست. زندگی که دست انداز نداشته باشد که زندگی نیست. اصلاً اگر خستگی را ندانی که لذت یک خواب راحت را نمی فهمی. اگر زشتی ندیدی، که زیبایی را نمی فهمی.

ز خواب ناز خیز و فتنه سرکن

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حِ شین

ملاصدرا یا ابن سینا؟

.

.

اواخر سال 1397 بود. استاد دینانی در دانشگاه با ورودی های سال 91 کلاس هستی شناسی داشتند. اواخر ترم چند جلسه ای توفیق شد با چند تن از رفقا در کلاس ایشان شرکت کنیم. ویژگی های مثبت کلاس را بخواهم بگویم، به گمانم ملال آور شود لذا علی الحساب این قسمت را فاکتور می گیرم. مطلب مهمی که قصد دارم بیان کنم بعد از کلاس اتفاق افتاد. به سمت ماشینی که بنا بود ایشان را برساند، می رفتیم. سوالی کردم که یادم نیست چه بود. اما در ضمن جواب، استاد چیزی فرمودند که تا لحظه ی خارج شدن اتومبیل مذکور از کادر نگاه هایمان، دهان ها همگی باز بود.
همانطور که می دانید استاد به شدت طرفدار مرحوم ملا صدرالدین شیرازی (قد سره) هستند. بسیار هم نسبت به ایشان تعصب دارند. حتی ظاهراً یک بار یا بیشتر بر سر این مسأله با جناب استاد آیت الله سید حسن مصطفوی (حفظه الله تعالی) نزاع لفظی داشتند. حضرت آیت الله بر خلاف استاد دینانی سینوی مشرب بوده، ایشان هم نسبت به الشیخ الرئیس (قد سره) فوق النهایه متعصب اند.
اما جنس اتفاقات آن روز بسیار متفاوت بود. استاد دینانی در خصوص مرحوم شیخ رئیس فرمودند:

۳ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
حِ شین

تفلسف (1)

نتیجه تفلسف چند دقیقه ای امروز:

اگر شما کتابی بخوانید، اگر شما به یک سخنرانی گوش دهید، و اگر شما سر کلاسی حضور پیدا کنید یا در جلسه ای شرکت کنید یا...

-------------------------------------------

بعد از شما پرسیده شود: «چه شد؟»

-------------------------------------------

۶ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
حِ شین

پیشرفت یا پسرفت


http://tarjomaan.com/barresi_ketab/9267/

پیشنهاد میکنم یک مطلب جالب رو در لینک بالا👆🏻 از سایت "ترجمان" مطالعه بفرمایید.

تحمین زمان مطالعه: 7دقیقه

----------------------------------


این مسأله یک مدتی ذهنم را مشغول کرده بود، و شاید هم هنوز مشغول باشه!
البته اولین بار این مسأله را استاد درسِ «مهدویت و تمدن جهان اسلام» برایمان مطرح کرد.

ظاهرا بشر بی گدار به آب زده بود.

این همه اختراعات را چون جالب بودند، اختراع کردند و ظاهرا کاری به پیامدهای آن نداشتند...

استادمان سر کلاس میگفت:
به نظرتان اگر مثلاً ابن سینا را از 1000 سال پیش بیاوریم به زمان فعلی، و این همه پیشرفت را به او نشان دهیم؛ ابن سینا چه خواهد گفت؟
.
.

.
هر کسی یک چیزی میگفت، در پایان استاد ادامه داد:
او تعریف نخواهد کرد. بلکه بالای منبر می رفت و شروع به نصیحت کردنِ ما میکرد، که این کار را با خودتان و محیط اطرافتان نکنید.

-----------------------------------
خیلی ها خیال میکنند که پیشینیان ما به این به قولِ معروف «پیشرفت ها» نرسیده بودند.
از کجا معلوم؟!
شاید آنها رسیده بودند.
ولی عاقل بودند.
یعنی به پیامدها اندیشیدند.
و دست به چنین کاری نزدند...

گذاشتند طبیعت کارِ خودش را بکند...

ما خراب کردیم...

چهلمین سالگرد روزنه ی امید مبارک

بشر آنقدر باید سقوط کند، تا برگردد سر جای اولش: توحید...

درود بر انقلاب اسلامی، که امیدوارم روزنه ای رو به سوی امید باشد...

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حِ شین

فجر امسال، فجر فاطمی...

بسم الله الرحمن الرحیم

فجر فاطمی

ساعت 8 شب بود. کاری پیش آمده بود که بایستی به بیرون دانشگاه می­رفتم. با یکی از دانشجویان دوره ی دکتری هم­سفر شدم. جهت اینکه زمان، به سکوت سپری نشود، بحثی علمی را پیش کشیدم؛ جبر و اختیار(!)؛ که گفت:

«به نظر می رسد که بحث از جبر و اختیار چندان فایده­ مند نباشد»!!

یک مقدارَکی جا خوردم! سپس توضیح داد:

«مثلاً از موهبتی که خداوند به شخصی تفضل کرده است می­پرسید که چرا...، چرا چنین موهبتی به او داده شده است، اما به من نه؟! غافل از اینکه این مسأله می­تواند دارای عوامل فراوان و البته متعددی باشد که فهم آن­ها جز برای اهل معنا میسر نباشد.»

گوش­ هایم را تیزتر کردم تا دقیق متوجه شوم چه چیزی در پس این حرف­ هایش خوابیده است و او در پی چیست که ادامه داد:

«فرض کنید که هفت نسل پیش، این شخص را مادر بزرگی بوده باشد و روزی این مادربزرگ دستان خود را بالا می­گیرد و دعا می کند که خداوند متعال، در ذریه­ اش، عالِم و خدمت­گزاری به اسلام قرار دهد. حال این دعا پس از هفت نسل(!) مستجاب شده است و به این آقا که از ذریه­ ی آن مادربزرگ است، چنین موهبتی اعطا شده است. خُب...! ما کجا و فهم این امر کجا؟! جز اهل معرفت چه کسی را یارای فهم این امور است؟!»

راست می­گفت؛ بعضی چیزها را باید چشید تا فهمید...

*******

بی­ شک عوامل بسیاری دست به دست، داده ­اند تا انقلابی که در ایران، با نام مبارک "اسلام" به پا خاست

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
حِ شین

نقطه های عطف زندگی

بسم الله الرحمن الرحیم

.

چه کسی گفته است که باید نقطه های عطف در -مثلاً- بازه های یک عمر زندگی، رخ دهد؟!؟!

.

آدم می تواند هر روز؛ نقطه یا نقطه های عطفی داشته باشد...

.

اشکالش چیست؟! ها؟!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حِ شین

این کتاب هم تمام شد!!

.

بالاخره بعد از سه ترم حاضر شدن سر کلاس «کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد» این کتاب هم هر چند ناقص و ناتمام، ولی به پایان رسید... علی رغم تمام مشکلات و تلخی ها و فراز و نشیب هایی که کم و بیش این کلاس داشت؛ ولی لذت و حلاوت خاصی در مطالعه ی این کتاب -مخصوصاً این اواخر- نهفته بود.

.

کتاب «کشف المراد» در حقیقت شرح علامه حلی رحمة الله علیه، بر کتاب، یا بهتر است بگویم، رساله ی استاد ایشان، مرحوم خواجه

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حِ شین

معرفی کتاب "سرگذشت فلسفه"

بسم الله الرحمن الرحیم


کتاب و کتاب خوانی از شیرین ترین کارهایی است که هر انسانی قادر به انجام آن است.

مدتی است در حال خواندن کتابی بسیار شیرین در باب "سرگذشت فلسفه" [البته] در مغرب زمین اثر «براین مَگی» هستم. ترجمه ی بسیار شیوا و روانِ آقای "حسن کامشاد" به گونه ای است که نظر هر مخاطبی را به خود جلب می کند. در پشت جلد کتاب، از روزنامه ی تایمز آمده است که «براین مَگی در بیان فلسفه به زبان ساده بی همتاست» والبته این حقیقت را صرفاً

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حِ شین

دانلود مقاله ارزش علوم عقلی؛ استاد عبدالله مجدمی

بسم الله الرحمن الرحیم

     مقاله پیش رو با عنوان ارزش علوم عقلی اثر علمی مختصری است که سعی نموده است با زبان روز به اهم شبهات و دلایل مخالفان تفکر عقلی خصوصا فلسفه بپردازد. این مقاله حاوی عناوینی به شرح ذیل است:
    اختلاف آرای فلاسفه درمباحث خود و بررسی چندنمونه از آنها، فلسفه نهی پیشوایان دین از علوم عقلی، دستور اهل بیت علیهم السلام به تفریع فروع، انحصار اثبات اصول عقاید به تفکر عقلی، فواید پنجگانه فلسفه مبنی بر فهم عمیق دین، ارائه جهان بینی متقن جهت تنظیم ایدئولوژی اسلامی، قدرت منظومه سازی، دفع شبهات ودفاع از دین، تفکیک ادراکات حقیقی از ادراکات اعتباری و وهمی است. این مقاله توسط روحانی انقلابی و فاضل حضرت حجت الاسلام و السلمین استاد عبدالله مجدمی حفظه الله تعالی نوشته شده است و خواندن آن به عموم نخبگان حوزوی ودانشگاهی توصیه میشود.

    جهت دانلود مقاله بر لینک زیر کلیک کنید:

     دانلود مقاله ارزش علوم عقلی، استاد عبدالله مجدمی


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حِ شین