نتیجه تفلسف چند دقیقه ای امروز:

اگر شما کتابی بخوانید، اگر شما به یک سخنرانی گوش دهید، و اگر شما سر کلاسی حضور پیدا کنید یا در جلسه ای شرکت کنید یا...

-------------------------------------------

بعد از شما پرسیده شود: «چه شد؟»

-------------------------------------------

چنانچه بتوانید مطالبی که در آن کتاب یا سخنرانی یا کلاس یا جلسه یا... مطرح شد را توضیح دهید و به خوبی منتقل کنید؛ بدیهی است که آن مطالب را به خوبی دریافته و درک کرده اید.

اما اگر نتوانید آن مطالب را بیان کنید و از عباراتی نظیر «فهمیدم چی گفت ولی نمیتوانم بیان کنم»، «چیزهای خیلی خوبی مطرح شد ولی حالا دقیقا حضور ذهن ندارم» و عباراتی از این قبیل را به کار ببرید؛ تقریباً میتوان گفت آن مطالب به خوبی به شما منتقل نشده است. در حقیقت شما هیچ چیزی از آن جلسه متوجه نشده اید و "تنها نتیجه ی آن جلسه در ضمیر ناخودآگاه شما رسوخ پیدا کرده است". (مهم)

مثلاً در نشستی با موضوع «نقد مکتب اگزیستانسیالیسم» شرکت کرده اید و نشست حدود یک ساعت ادامه داشته است. پس از پایان جلسه دوستی را در بیرون از محل برگزاری جلسه ملاقات می کنید. او از شما درباره ی جلسه و مطالبی که مطرح شد می پرسد. اگر شما نتوانید توضیح دهید و به بهانه ی «عدم توانایی در تبیین مطلب» یا «عدم حضور ذهن» از پاسخ دادن طفره بروید در حقیقت شما هیچ چیزی از آن جلسه نفهمده اید و بلکه تنها آن مسأله در ضمیر ناخودآگاه شما رسوخ پیدا کرده است به عبارتی دیگر گزاره های بسیار ساده ای مثل «اگزیستانسیالیسم بد یا خوب است»، «اگزیستانسیالیسم دارای اشکالات و نقدهای بسیاری است یا نیست» در ضمیر ناخودآگاه شما نفوذ کرده اند.

نتیجه ی این عبارات ساده که در ضمیر ناخودآگاه شما رسوخ یافته اند این است که اگر شما در آینده با رویدادهایی که اندک ارتباطی با اگزیستانسیالیسم داشته باشند، مواجه شوید؛ بر مبنای همین گزاره های ساده واکنش نشان خواهید داد. بدون آنکه بتوانید عمق مسأله را تبیین کنید.

در حقیقت درست این است که بگویم: «شما بدون اینکه به عمق یک گزاره ای برسید؛ بر اساس آن عمل خواهید کرد...»

صلوات