فعلاً که هیچ!

۳۲ مطلب با موضوع «فرهنگی» ثبت شده است

پری دُخت

«چند روز پیش، در محضر آقاجانمان کتابی دیدیم، جواهر البلاغة نام داشت؛ در بیان و بدیعِ لفظ عرب. کتابی است در باب نیکونگاشتن به لغت عرب. آقا جانمان کتاب گشوده، فرمود: اینجا را بخوان! مرحوم صاحب جواهر نبشته اند، اطاله ی کلام در همه جا مذموم و نکوهیده است، الا فی صحبة المحبوب. بعد، شاهد مثال دادند که خدا موسی را فرمود: یا موسا، آن چیست که در دستت است؟ و موسی فرمود: این عصای من است که بر آن تکیه می کنم و با آن گوسفندان خویش می رانم، آقا جانمان فرمود: در اینجا هم حیّ لا یزال می دانست آن چیست در دست موسی علیه السلام و هم توضیح موسی وجوب و لزومی نداشت؛ اما خدا پرسید و موسی پاسخ داد، و بعد فرمود: پری جان! با محبوب که حرف می زنی، طولش بده و کشش بده که کیفش به جانت بنشیند. نوبری است این آقا جان ما هم به خدا آقا سید! در دوره ای که رعیّت که چه عرض کنم، خواص و متمولین، بر آنند تا جماعت نسوان از مطبخ برون نیایند، نگاشتن و صحبت با محبوب را یادمان می دهد؛ حفظه الله، ان شاء الله.»

بخشی از کتاب فوق النهایة زیبای «پریدخت؛ مراسلات پاریس طهران» اثر حامد عسکری

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حِ شین

مروری بر پست اخیر حسین قدیانی (4)

از شمد خمینی تا صندل خامنه‌ای

.

.


بچه بودم! سیاه و سفید بود تلویزیون چوبی بزرگ‌مان و حتی در هم داشت! جالب‌ترین تصویری که از آن جعبه‌ی جادو در ذهنم نقش بسته، مشاهده‌ی دیدار امام بود با نماینده‌ی بلوک شرق! خیلی گنده بود اسم شوروی! نقشه‌ی دنیا را که نگاه می‌کردی، همه‌اش شوروی بود! لاکردار از بس گنده بود، گویی الباقی کشورها طفیلی‌اش باشند! آن روزها فقط یک چیز، گنده‌تر از شوروی بود؛ جگر روح‌الله! و کاش این پیج، مخاطب خانم نداشت که عوض جگر، می‌رفتم سر اصل موضوع! بگذریم! داشتم می‌نوشتم؛ کیف کردم وقتی خمینی را با شمد دیدم در دیدار شواردنادزه! نماینده‌ی هر قبرستانی که می‌خواهی باش! من همینم! جگر دارم ۱۰ برابر مساحت کشورت! و از بس از #خدا می‌ترسم که دیگر هیچ ترسی برایم باقی نمانده که از کس دیگری بخواهم بترسم! ولو وکیل شوروی! حتی عمامه هم سرم نمی‌کنم! همین عرق‌چین کافی است! آری! من خمینی‌ام؛ روح خدا! تو باید از ترس دیدار با من، بروی شیک‌ترین کت و شلوارت را بپوشی و گران‌ترین کراواتت را ببندی! و کلی هم تمرین کنی که مبادا تپق بزنی! اوووووف! جگرت را عشق است خمینی! حق داشتیم ما ایتام شهدا که بلاشک تخس‌ترین کودکان تاریخ بودیم، از سر و کول بالکن حسینیه‌ی جماران بالا برویم بلکه دستی بر سرمان بکشی! و می‌کشیدی! و حتی دلت می‌لرزید! آن‌چنان که تو؛ تو با آن جگر بلندبالا و وسیع، خواهان بوسه بر بازوی پدران ما بودی! ولی نماینده‌ی شرق را به هیچ گرفتی! با عرق‌چین و شمد! در بی‌تکلف‌ترین شکل ممکن! و به ۲ روز نرسید، شوروی فروپاشید! تو کی دیپلمات بودی که درگیر آداب دیپلماسی بکنی خودت را! تو مرد خدا بودی و برایت ادواردو مقدس‌تر از ادوارد بود، چون ملاک برتری را تقوی می‌دیدی، نه اینکه کی نماینده‌ی کجاست! شینزو آبه پیام هر که را می‌خواهد بیاورد؛ سیدعلی هم همان روح‌الله است! صندلش کفش نمی‌شود! چفیه‌اش عوض نمی‌شود! این نیست که برود سرایت رنگ دیوار به قرنیز را اصلاح کند یا پرده را مجلل کند؛ که بابا این، نماینده‌ی غرب است! به جگرم که نماینده‌ی غرب است! چون من‌باشرفی جواب چون ترامپ‌بی‌شرفی را نمی‌دهد! به خودت اما یک چیزهایی می‌گویم! ولی با همین صندل! روی همین صندلی! با دستانی کاملا باز! نه! چیزی اینجا عوض نشده! این اتاق، همان اتاق قبلی است! و الحق، خامنه‌ای همان خمینی! ابرمردی که حتی پری نقاشی آرمیتا هم دلش را می‌لرزاند، اصلا ترامپ را لایق جواب نمی‌داند! دقت شود! ولی‌فقیه، سادگی را برای خود می‌خواهد! داریم روحانی که خودش ویلانشین است لیکن کمال انقطاعش مال ملت! با آن عیدی دادنش!


#حسین_قدیانی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱
حِ شین

زمینی که آرزوی اهل آسمان شد

گفتم نیمه شعبانه، حیفه چیزی ننویسم... ناسلامتی تولد امام زمانمونه...

امروز حضرت 1185 ساله میشن... الهی 120هزار ساله بشی آقا جان...

میدونم این 1185 سال خیلی سخت بهتون گذشت، از سخت هم سخت تر... این روزها هم سختر از هر زمانی داره به شما می گذره... با این همه بی وفایی و خنجرهایی که از پشت می زنیم... ولی آقاجان چه کنیم؟ بخدا دوست داریم خوب باشیم، بخدا دوست داریم لایق شیم سرباز شما بشیم...

هر وقت تصور می کنم شما میایید، دلم چنان می لرزد که حد و حساب نداره... بخدا آرزومه یه روز بشنوم «مهدی فاطمه آمد...» وه که چه زمانی باشد، آن زمان... بخدا آرزومه یه بار هم که شده، قامت رعنای شما رو ببینم و صدای ملکوتی شما رو بشنوم...

چه زمینی شود آن زمینی که شما در اون حکومت کنی آقا جان...

زمینی که حتی اهل آسمان آرزو کنند که ای کاش زمینی می بودند...

آنقدر که از این زمینی که ماها ساختیم، متنفرم؛ صدها برابر عاشق آن جهانی ام که شما می سازی...

اللهم عجل لولیک الفرج

۴ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
حِ شین

مُهر خادمی

.

.

توفیق شده است که به مدت حدود سه هفته، مُهر خادمی امامین عسکریین را بر پیشانی داشته باشم.

امروز (1 / 1 / 98) در حرم امام هادی و امام حسن عسکری علیهما السلام با رفقای دانشگاه جلسه ی ذکر توسلی داشتیم. بعد از جلسه، یکی از بچه ها صدایم زد. کنارش پسری بود. مشخص بود عراقی است. گفت که کمی با او صحبت کنم. فارسی متوجه نمی شد. نامش مصطفی و اهل بصره بود. رفتارش خیلی پخته بود. صحبت کردنش، نگاه هایش، راه رفتنش. ریش نداشت. ولی در عین حال رفتارش مرا وا داشت که گمان کنم سنش در حدود 24 یا 25 سال باشد. خیلی با وقار راه می رفت. حرف هایش متین و شمرده شمرده بود. سوالاتی که در مورد کشورش می پرسیدم را محترمانه و صبورانه پاسخ می داد. گاهی کلماتی را که ناظر به فرهنگشان بود به کار می بُرد. لذا آن ها را متوجه نمی شدم. مثلاً یکی از آن کلمات، «قضا» بود. وقتی از معنای آن سوال می کردم؛ بدون هیچ گونه گلایه ای معنای آن کلمه را توضیح می­داد و گفت: «هر منطقه ای به یک سری "اقضیه" تقسیم می­شود. مثلاً بصره در بین تمام استان­ها دارای بیشترین تعداد اقضیه است. تنها قضای ما حدود 700 شهید را تقدیم کرده است».

فهمیدم که عمویش و پسرعموی پدرش در جنگ اخیر عراق، به شهادت رسیده اند. خودش هم در این جنگ اخیر شرکت داشت. در مورد شروع جنگ گفت. از فتوای مرجعیت صحبت کرد. از ارادت خودش، خانواده اش و مردم کشورش به مرجعیت گفت. از این هم گفت که وقتی فتوا به گوششان رسیدید چه غوغایی در آنها بوجود آمد. تقریباً از همه چیز جنگ اخیر گفت.

از تیپ رفتارش خیلی خوشم آمد. واقعاً کنجکاو شده بودم که

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
حِ شین

سرچشمه اعتراضات به مواد دینی و اصول معنویت

سرچشمه صدها و هزارها اعتراض که به مواد دینى و اصول معنویت از زبان‌هاى مختلف مى‌شنویم و ایرادها و انتقادهاى گوناگون که از آشنا و بیگانه به تعلیمات دینى و رسوم خداپرستى مى‌شود، انعکاس همان روح مادیت مى‌باشد!

 وگرنه براى هر متتبع منصف کاملًا روشن است که هر یک از این اشکالات تازگى نداشته و مخصوص این عصر (که آن را عصر علم مى‌نامیم) نبوده و با سابقه ممتد و طولانى، بارها و بارها مورد بحث و کنجکاوى قرار گرفته و معترضین با دریافت پاسخ خود راه خاموشى را پیش گرفته و اشکال خود را به دست فراموشى سپرده‌اند.


آرى آنچه خاموش نمى‌شود و با کمترین بهانه‌اى به رویه بى‌منطق خود دعوت کرده و مشاجره و کشمکش را از سرمى‌گیرد، همان روح مادیت است که گاه و بى‌گاه با تماشاى مناظر دلفریب طبیعت و شنیدن تلقینات سحرآمیز عواطف و احساسات درونى و توجه به گرفتارى‌هاى روزافزوان و بیرون از شمار مادى، بى‌این‌که کمترین التفاتى به راهنمایى عقل سلیم نماید، همه حواس درونى انسان را که مملو از شعور و اراده مى‌باشند به سوى ماده سوق داده و زبان به نکوهش معنویات که سنگ جلو پاى وى مى‌باشند مى‌گشاید.

علامه طباطبایی قدس سره
بررسی های اسلامی ، ج۱، ص۲۴۲

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حِ شین

نیت!

.

.

طرف از خارج اومده بود ایران. هتل گرفته بود. هتل اشتباه حساب کرده بود و 390 تومان بیشتر گرفته بود.

بعد از دو هفته تماس گرفتن گفتن آقا اشتباه شده و شما 390 تومان بیشتر دادید، شماره کارتی بفرستید تا بقیه پولتون برگشت داده بشه.

طرف خیلی خوشحال شد و گفت که حتماً این صداقت و امانتداریتون رو واسه بقیه تعریف میکنم و کلی تشکر کرد...

---------------------------------

گفتم: آفرین! چقدر خوبه که هنوز آدمایی هستن که به فکر حلال و حرومن... باریکلّا...

گفت: اینا اگر صداقت ما رو ببینن میرن توی کشورشون و از ما بیشتر تبلیغ میکنن و مشتریای ما بیشتر میشه. باید اینکار رو بکنیم.

-آها! خیلی هم خووووب...

---------------------------------

بله!

خواستم بگم: الأعمال بالنیات!

چهل سالگی انقلاب مبارک!

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
حِ شین

مروری بر پست زیبای ح‌سین ق‌دیانی (3) (تیتر با خودتون)

تیتر با خودتون!


آهای دشمن! یعنی به اذن الهی و نیز به دعای خانوم فاطمه‌ی زهرا می‌خوایم ۲۲ بهمن ۱۳۹۷ چنان حماسه‌ای خلق کنیم و چنان شکوه بی‌مانندی بیافرینیم که ۲۲ بهمن ۹۶ و ۲۲ بهمن ۹۵ و ۲۲ بهمن ۹۴ و ۲۲ بهمن ۹۳ و ۲۲ بهمن ۹۲ و ۲۲ بهمن ۹۱ و ۲۲ بهمن ۹۰ و ۲۲ بهمن ۸۹ و ۲۲ بهمن ۸۸ و آره! حتی ۲۲ بهمن ۸۸ و جونم بهت بگه ۲۲ بهمن ۸۷ و ۲۲ بهمن ۸۶ و ۲۲ بهمن ۸۵ و ۲۲ بهمن ۸۴ و ۲۲ بهمن ۸۳ و ۲۲ بهمن ۸۲ و ۲۲ بهمن ۸۱ و ۲۲ بهمن ۸۰ و ۲۲ بهمن ۷۹ و ۲۲ بهمن ۷۸ و ۲۲ بهمن ۷۷ و ۲۲ بهمن ۷۶ و ۲۲ بهمن ۷۵ و ۲۲ بهمن ۷۴ و ۲۲ بهمن ۷۳ و ۲۲ بهمن ۷۲ و ۲۲ بهمن ۷۱ و ۲۲ بهمن ۷۰ و ۲۲ بهمن ۶۹ و ۲۲ بهمن ۶۸ و ۲۲ بهمن ۶۷ و ۲۲ بهمن ۶۶ و ۲۲ بهمن ۶۵ و ۲۲ بهمن ۶۴ و ۲۲ بهمن ۶۳ و ۲۲ بهمن ۶۲ و ۲۲ بهمن ۶۱ و ۲۲ بهمن ۶۰ و ۲۲ بهمن ۵۹ و ۲۲ بهمن ۵۸ و حتی‌تر خود ۲۲ بهمن ۵۷ در برابرش احساس ضعف کنن! و همه‌شون با هم اعتراف کنن که انصافا ۲۲ بهمن ۱۳۹۷ ی چیز دیگه بود! شوخی نیست! چهلمین سالگرد انقلاب اسلامی است! و بسی متفاوت! ان‌شاءالله بنا داریم چنان بترکونیم که خمینی روز دوشنبه، نه از بالکن حسینیه‌ی جماران، بلکه از خود آسمون برامون اون دست زیبا و یداللهیش رو تکون بده! یعنی می‌خوایم به خامنه‌ای فقط ی نکته رو ثابت‌تر از قبل کنیم و اون اینکه؛ یا حضرت آقا! ما ملت ایران، از اونچه فکر می‌کنی، بیشتر عاشقت هستیم! و بیشتر عاشق خون شهدا هستیم! و بیشتر عاشق رهبرمون هستیم! و بیشتر عاشق انقلاب‌مون هستیم! و بیشتر عاشق اسلام و ایران‌مون هستیم! بله! اینجوریاس! یعنی آقاجان! پدران‌مون چقدر امام رو دوست داشتن؟! ما ازونم بیشتر امام و شما رو دوست داریم! اصلا نمی‌شه حساب کرد! آره! این ملت، از اون‌چه ۲۲ بهمن‌های سال‌های پیش نشون دادن، وفادارترن به انقلاب! اونا جای خود! ۲۲ بهمن ۱۳۹۷ ی چیز دیگه قراره بشه ان‌شاء‌الله! ما بنامون بر اینه؛ شهدا رو و امام شهدا رو متعجب کنیم؛ اینا دیگه کی هستن! اینا دیگه چقدر تعصب دارن به انقلاب! ما می‌خوایم حتی آقا رو هم متعجب کنیم! عجیباغریبا می‌خوایم دشمن‌شکن و متحد بیایم توی خیابونا! می‌خوایم بگیم؛ یا علی! عمرا قصور و تقصیر «شیخ دولت» رو بنویسیم پای «سید انقلاب»! مگه شوخیه؟! ۴۰ ساله شده انقلاب‌مون! همون انقلاب که دشمن ۴۰ روزش رو هم زورش می‌اومد ببینه! خخخخخ! هان ای دشمن! تا به حال راهپیمایی ۲۲ بهمن ملت ایران رو ندیدی اصلا! همه‌ی اون قبلیا رو بذار کنار! برات سورپرایز داریم! همچین بترکونا! نه! تو اول با ما طرفی و بعد با سیدعلی! بله که سینه‌ی ی ملت، سپره برای ولایت! بله که همه‌ی عشق ماست آقامون!

#حسین_قدیانی

چهل سالگی انقلاب مبارک

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حِ شین

فجر امسال، فجر فاطمی...

بسم الله الرحمن الرحیم

فجر فاطمی

ساعت 8 شب بود. کاری پیش آمده بود که بایستی به بیرون دانشگاه می­رفتم. با یکی از دانشجویان دوره ی دکتری هم­سفر شدم. جهت اینکه زمان، به سکوت سپری نشود، بحثی علمی را پیش کشیدم؛ جبر و اختیار(!)؛ که گفت:

«به نظر می رسد که بحث از جبر و اختیار چندان فایده­ مند نباشد»!!

یک مقدارَکی جا خوردم! سپس توضیح داد:

«مثلاً از موهبتی که خداوند به شخصی تفضل کرده است می­پرسید که چرا...، چرا چنین موهبتی به او داده شده است، اما به من نه؟! غافل از اینکه این مسأله می­تواند دارای عوامل فراوان و البته متعددی باشد که فهم آن­ها جز برای اهل معنا میسر نباشد.»

گوش­ هایم را تیزتر کردم تا دقیق متوجه شوم چه چیزی در پس این حرف­ هایش خوابیده است و او در پی چیست که ادامه داد:

«فرض کنید که هفت نسل پیش، این شخص را مادر بزرگی بوده باشد و روزی این مادربزرگ دستان خود را بالا می­گیرد و دعا می کند که خداوند متعال، در ذریه­ اش، عالِم و خدمت­گزاری به اسلام قرار دهد. حال این دعا پس از هفت نسل(!) مستجاب شده است و به این آقا که از ذریه­ ی آن مادربزرگ است، چنین موهبتی اعطا شده است. خُب...! ما کجا و فهم این امر کجا؟! جز اهل معرفت چه کسی را یارای فهم این امور است؟!»

راست می­گفت؛ بعضی چیزها را باید چشید تا فهمید...

*******

بی­ شک عوامل بسیاری دست به دست، داده ­اند تا انقلابی که در ایران، با نام مبارک "اسلام" به پا خاست

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
حِ شین

لینک اشعار ناب در حمایت از کالای ملی

بسم الله الرحمن الرحیم

خدا وکیلی آدم باید اینطوری باشه...

.

یک عده نوجوون دور هم جمع شدن، امر رهبرشون رو امتثال میکنن...

.

هر کسی به سهم خودش، یک گوشه ی کار رو بگیره؛ همه چی حله. منتها ما...

.

لینک زیر رو یک نگاه بندازید:

.

کلیک کنید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حِ شین

گذری بر شعرکده مولوی

بسم الله الرحمن الرحیم

.

داشتم همینطوری، عشقی ،توی دنیای اشعار پرسه میزدم، به شعر خیلی قشنگی از حضرت مولوی برخوردم، گفتم بذارم، بقیه هم فیض ببرن:

.

داستان حضرت شعیب  (علیه السلام)

از زبان ملکوتی حضرت مولوی :

.

یاعلی:

.

چندان دعا کن در نهان چندان بنال اندر شبان

کز گنبد هفت آسمان در گوش تو آید صدا

.

بانک شعیب و ناله‌اش وان اشک همچون ژاله‌اش

چون شد ز حد از آسمان آمد سحرگاهش ندا

.

گر مجرمی بخشیدمت وز جرم آمرزیدمت

فردوس خواهی دادمت خامش رها کن این دعا

.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حِ شین