بسم الله الرحمن الرحیم
«و حسبوا ألا تکون فتنة فعموا و صموا ثم تاب الله علیهم ثم عموا و صموا کثیرا منهم و الله بصیر بما یعملون» (مائدة 71)
شاید بتوان ادعا نمود که در طول تاریخ دوره ای بدون فتنه و آزمایش وجود نداشته است، چرا که انسان با هدف آزمایش و امتحان پا به این جهان نهاد: «وَنَبْلُوکُمْ بِالشَّرِّ وَالْخَیْرِ فِتْنَةً (انبیاء/ 35)». اما جهت اینکه از این ابتلاءات و امتحانات سربلند بیرون آییم، عزم و جزم قوی به تنهایی کافی نیست. شخصی را تصور کنید که می خواهد در مسابقه ی دو و میدانی شرکت کند و در مسیر مسابقه موانع و چاله های بسیار وجود دارد اگر چشم این شخص را ببندند و او با تمام سرعت بدود هر چه سرعتش بیشتر باشد احتمال سقوطش در چاله بیشتر می شود. لذا شناخت مسیر و عمل به موقع لازم است: «اگر کسی این شناسائی را نداشته باشد، میدان را نشناسد، دشمن را گم بکند، یک وقت میبینید که دارد خمپارهاش را، توپخانهاش را آتش میکند به طرفی، که اتفاقاً این طرف، طرفِ دوست است، نه طرفِ دشمن ... عرصة سیاسی عیناً همین جور است. اگر بصیرت نداشته باشید، دوست را نشناسید، دشمن را نشناسید، یک وقت میبینید آتش توپخانه ی تبلیغات شما و گفت و شنود شما و عمل شما به طرف قسمتی است که آنجا دوستان مجتمعند، نه دشمنان ... لذا بصیرت لازم است، تبیین لازم است».[1]
عدم شناخت به منزلة گم کردن جهت حرکت است که در اینصورت هر چه انسان بدود از مقصد دورتر می شود. بسیار بوده اند کسانی که در اراده و عزم راسخ کم نظیر بودند اما بدلیل نبود بصیرت، در مقابل امام زمان خودشان ایستادند و یا با بی بصیرتی، ناخواسته به دشمن کمک کردند. در جنگ صفین عملاً همین اتفاق رخ داد. عده ای با بصیرتی تمام فریب حیلة دشمن را خوردند و به امیرالمومنین علیه السلام فشار آوردند که باید حکمیت را بپذیری. اینگونه افراد همیشه در طول تاریخ وجود داشته و دارند. البته افراد بصیر نیز باید به ارشاد این ها بپردازند، اما اگر طرف مقابل مبتلای به جمود فکری باشد و به جهل خود نیز جاهل باشد، کار بسیار دشوار می گردد. به هر حال این دلیل بر عمل نکردن به وظیفه نمی گردد، کما اینکه در جنگ صفین جناب عمار یاسر اینگونه بودند. مقام عظمای ولایت امام خامنه ای دامت برکاته در این راستا می فرمایند: «این کسی که از این طرف، خودش را موظف دانسته بود که در مقابل این جنگ روانی بایستد و مقاومت کند، جناب عمار یاسر بود، که در قضایای جنگ صفین دارد که با اسب از این طرف جبهه، به آن طرف جبهه و صفوف خودی میرفت و همین طور این گروههائی را که - به تعبیرِ امروز، گردانها یا تیپهای جدا جدای از هم - بودند، به هر کدام میرسید، در مقابل آنها میایستاد و مبالغی برای آنها صحبت میکرد؛ حقائقی را برای آنها روشن میکرد و تأثیر میگذاشت. یک جا میدید اختلاف پیدا شده، یک عدهای دچار تردید شدند، بگو مگو توی آنها هست، خودش را بسرعت آنجا میرساند و برایشان حرف میزد، صحبت میکرد، تبیین میکرد؛ این گرهها را باز میکرد».[2]
بنابراین از مهم ترین وظایف ما تبیین است همانگونه که رهبر معظم انقلاب تأکید دارند: «یکی از کارهای مهم نخبگان و خواص، تبیین است؛ حقائق را بدون تعصب روشن کنند؛ بدون حاکمیت تعلقات جناحی و گروهی و بر دل آن گوینده. اینها مضر است. جناح و اینها را باید کنار گذاشت، باید حقیقت را فهمید. در جنگ صفین یکی از کارهای مهم جناب عمار یاسر تبیین حقیقت بود. چون آن جناح مقابل که جناح معاویه بود، تبلیغات گوناگونی داشتند. همینی که حالا امروز به آن جنگ روانی میگویند، این جزو اختراعات جدید نیست، شیوههایش فرق کرده؛ این از اول بوده. خیلی هم ماهر بودند در این جنگ روانی؛ خیلی. آدم نگاه میکند کارهایشان را، میبیند که در جنگ روانی ماهر بودند. تخریب ذهن هم آسانتر از تعمیر ذهن است. وقتی به شما چیزی بگویند، سوءظنی یک جا پیدا کنید، وارد شدن سوء ظن به ذهن آسان است، پاک کردنش از ذهن سخت است. لذا آنها شبههافکنی میکردند، سوء ظن را وارد میکردند؛ کار آسانی بود.»[3]
جهت انجام این وظیفه یعنی تبیین؛ افزایش بصیرت ضروری است، چرا که اگر انسان خود بصیر نباشد نمی تواند دیگران را بصیر نماید. با توجه به بیانات امام خامنه ای دامت برکاته از راه های افزایش بصیرت مطالعة تاریخ و سیرة نبوی است. ایشان تأکید دارند که زندگانی پیامبر باید به طور میلی متری مطالعه گردد. از دیگر راه ها رجوع به قرآن و انس با آن است. همچنین عبادت عمیق به جای عبادت های سطحی نیز در این راه کمک خواهد کرد و موجب افزایش بصیرت خواهد شد. حضرت امام خامنه ای می فرمایند: «اگر به خدا رو کردیم خدا راه را باز می کند (و إنّ الراحِلَ إلیک قریب المسافة). یک قدم به سمت خدا برداشتن زنگارها را در دل پاک می کند.»[4] همه ی ما باید آنگونه آقا از ما میخواهند وظایف خود را عمل کنیم درست و با بصیرت کامل. و این عمل درست هم معیارهایی دارد. هرگاه که خوب و بابصریت عمل کنیم دشمن از ما متنفر خواهد شد: « هیچ کس در چشم این دشمنان منفورتر از چهرهی درخشان و آفتاب فروزان امام بزرگوار ما نبود؛ برایش احترام قائل بودند، امّا از ته دل دشمنش بودند؛ بهخاطر اینکه ایستاده بود، بهخاطر اینکه امام با دو خصوصیّت بینظیر «بصیرت کامل» و «قاطعیّت تمام» - هم خوب میدید و درست میفهمید، هم قاطع میایستاد - سدّی بود در مقابل پیشرفت اینها و در مقابل ناخن زدن و نیش زدن و ضربه زدن اینها؛ لذا با او دشمن بودند».[5]