دیشب توی اتوبوس، یا همونکه بهش می گن «بی آر تی»! با دوتا از رفقای دانشگاهی داشتیم از یکی از مساجد تهران، بر می گشتیم سمت دانشگاه. همچنان که مشغول صحبت بودیم، یکی از مسافرها هم گوش می داد. اصفهانی بود و معلوم بود که از خوش و بش ما خوشش آمده بود. مخصوصاً اینکه یکی از بچه ها قرآن دست داشت و قرآن می خوند و هر از گاهی هم راجع به آیات قرآن، یک صحبت هایی رد و بدل می شد.

پرسید که:

-طلبه هستین؟

-نه. ولی یجورایی آخوند مخفی ایم!!!

(نه که الهیات می خونیم؛ بخاطر همین گفتیم آخوند مخفی هستیم!!)

بعد از کلی صحبت کردن در موضوعات مختلف؛ از «اهل کدوم شهر بودن» گرفته تا تلفظ های سختِ برخی از حروف عربی مثل «غ»، «ث» و... و اینکه فرق «ق» با «غ» در عربی چی هست و این ها؛ بحث رسید به «بسیج»...

 پرسید که:

-بسیجی هستین؟

-نه متأسفانه.

-چرا متأسفانه؟

-خب بسیجی بودن خوبه؛ ولی ما نیستیم...

-بسیج خوب بود؟ ولی دیگه نیست!!

-چرا آخه؟

-فک می کنی این همه حیف و میل کردن ها را کی انجام میده؟ همین وضع موجود رو یک نگاهی بندازی، متوجه میشی که بسیج خوبه یا بد!! من خودم الان عضو «حشد الشعبی» عراق هستم، ولی بسیجی نیستم...

 

.

.

.

تا همین جا، دست نگه می دارم، و ادامه ی صحبت هایی که رد و بدل شد رو فعلاً میذارم کنار...

 

.

.

.

.

 

اما به راستی بسیج خوبه یا بد؟!!

خیلی وقت ها میشه که ما انسان ها، به حرف هایی که میزنیم یِکَم که نه؛ خیلی زیاد بی توجهی می کنیم...

من از همین آقا می پرسم که «اسلام خوب است یا بد؟»

به نظر شما ایشون چی جواب میدَن؟! خود شما چی؟!

.

بر اساس منطق ایشون باید بگیم که «اسلام بد است!»

.

.

چرا؟

واضحه دیگه. شما کافیه مسلمان ها را نگاه کنید. همین بسیجیایی که ایشون میگن دارن حیف و میل میکنن، پیش از اینکه «یک بسیجی» باشند، «یک مسلمان» هستند. خلاصه ی استدلال قبلی ایشون این میشه:

1-این ها بسیجی هستند.

2-این بسیجیان، دارند حیف و میل می کنند.

3-حیف و میل کردن، بد است.

نتیجه: پس بسیج، بد است.

.

.

.

همین الگوی استدلال را در مورد «اسلام» می توان پیاده کرد:

 

1-این ها مسلمان هستند.

2-این مسلمان ها، دارند حیف و میل می کنند.

3-حیف و میل کردن، بد است.

نتیجه: پس اسلام، بد است.

-------------------------------------------------------------

اما اشکال استدلال ایشان در کجاست؟!

اشکال در این است که ایشان «یک عده از بسیجیان مشخص» را مترادف «کل بسیج» گرفته اند.

 

شما از بد بودن یک تعداد مشخص از بسیجیان، نمی توانید نتیجه بگیرید که «کل بسیج» بد است!!

اما متأسفانه، در زندگی روزمره ی ماها، خیلی دیده می شود که از این مغالطه ها استفاده می شود و همه هم به راحتی، پذیرای آنها هستند. هر چند در خیلی از موارد، شخصی که از مغالطه استفاده می کند هم متوجه مغالطه ی خود نیست، ولی مغالطه، مغالطه است...

«بسیج» یک مفهوم، مقدسی است که باید آن را از منبع اصلی آن، یعنی بنیانگذار کبیر نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، دریافت کرد. بسیاری از کسانی که لفظ بسیجی را یدک می کشند، در حقیقت فقط لفظ را یدک میکشند، و معنا و محتوا را پشت سر جا گذاشته اند...

ان شاء الله سعی می کنم در پُست های آینده، یک معنای واضح و شفافی از بسیج و ویژگی های یک بسیجی با استناد به سخنان بزرگان، ارائه دهم. تا تفاوت بسیجی واقعی، با بسیجیان دروغین روشن شود.

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

[یکی از فایده های آموختن مغالطات، این است که انسان معنای زیبای «صداقت» را کم کم می فهمد...]

اللهم عجل لولیک الفرج