.
+حاج حسن، داداش! حالا تو هم از بین این همه پیغمبر، صاف رفتی سراغ جرجیس!
-چه ربطی داره به چیزی که من گفتم؟
+خب عزیز من؛ این همه مشکل توی کشور ریخته، تو گیر دادی به حجاب!؟ این همه آدم
دارن اختلاس میکنن، شما به اونا چیزی نمیگی به یک بنده خدایی که سه تا تار موش افتاده
بیرون، گیر دادی!؟ این همه مشکل اقتصادی داریم توی کشور! ...
.
==============
.
مدتی بود پدیده ی حجاب، حسابی منو درگیر خودش کرده بود. میخواستم راجع به این مسأله
با دوستم محمدرضا (رشته: فیزیک، دانشگاه تهران) صحبت کنم. نه که دانشگاهشون مختلطه
و دانشگاه ما تک جنسیتی هست؛ گفتم شاید یک نکته ی بدرد بخوری از این
گفتگو عایدم بشه! که با همچین واکنشی روبرو شدم...!
.
ولی خدایی این حرفی که زد چه ربطی داشت... شما فرض کنید یک بنده خدایی تصادف میکنه
و چندجاش دچار آسیب میشه. مثلاً: قلبش و دستش و زانوش... .
خب حالا ما با سه تا مشکل مواجهیم. الان این بنده خدا رو چیکارش کنیم؟
.
چیزی که قطعیه اینه که، خب قلب مهمتره و در اولویت قرار داره. پس اول باید به فکر قلب
بود. اما آیا این معقوله که شما بری سراغ یک دکتر عمومی و بهش بگی: «آقای دکتر! قلب این
بنده خدا نیاز به عمل داره، شما بیا عمل ایشون رو به عهده بگیر»؟!
.
حالا معقوله بگیم که خب! چون قلب مهم تره؛ پس کلاً بی خیال دست وزانوی این بنده خدا
میشیم؟!
.
معلومه که معقول نیست!
.
خب برادر من! رشته ی من فلسفه است؛ بنده در حد توانم اگر بتونم، درحوزه ی اقتصاد کمک
میکنم ولی از یک دانشجوی ساده ی فلسفه، انتظار دارید که در بحث اقتصاد چیکار کنه؟!
(حالااگه یک فیلسوف درجه یکی شدیم؛ بعد بهش فکر میکنیم! بلکه اون موقع بشه در این
زمینه کمکی کرد...)
.
ولی خب من احساس میکنم میتونم در حوزه ی حجاب و مسائل اینچنینیِ جامعه، کمکی کنم.
بالاخره جامعه در وضع اقتصادی خیلی بدی قرار داره، درست!
.
ولی وضع فرهنگی ما هم دچار مشکل هست. حالا آیا این معقوله که ما فقط به وضع
اقتصادی بپردازیم و بقیه ی جاها را ول کنیم؟!
.
بله، مشکل اقتصادی، بسان مشکل قلب هست که در مثال عرض کردم و در اولویت قرار داره...
.
ولی خب دست و زانو چی؟! اونا رو بذاریم همین طور شکسته باقی بمونن؟!
.
ای خدااا... اومدیم ثواب کنیم؛ کباب شد!
.
حالا ما دوست داشتیم یک کار پژوهشی توی مسأله ی حجاب بکنیم؛ شما باید اینطوری بزنی
توو بُرجکمون؟! (به قول اونور آبیا: Don't be such a spoilsport!)
.
ولی خارج از شوخی، مسأله ی اقتصاد واقعاً مسأله ی اول کشوره...
.
اینقدر مشکل اقتصادی داریم که حد و مرز نداره...
.
من که خودم هم جوونم، هم دانشجو ام، هم توی همین جامعه دارم زندگی میکنم...
.
بالاخره این مشکلاتو دارم با تمام وجود حس میکنم...
.
ولی این به معنای این نیست که جاهای دیگر نیاز به کار نداره!!
.
صلوات...
آیه ***
