به قد و قواره اش نمی آمد که درباره ی ازدواج بگوید؛ اما با صراحت تمام موضوع را مطرح کرد! گفتیم: «زود است؛ بگذار جنگ تمام شود، خودمان آستین بالا می زنیم». گفت: «نه، پیامبر فرموده اند ازدواج کنید تا ایمانتان کامل شود؛ من هم برای تکمیل ایمان باید ازدواج کنم، باید!» همین ها را گفت که در سن نوزده سالگی زنش دادیم! گفتیم: «حالا بگو دوست داری همسرت چگونه باشد؟» گفت: «عفیف باشد و با حجاب».

(شهید حسین زارع کاریزی)

قربانگاه عشق، ص108