فعلاً که هیچ!

۳۹ مطلب با موضوع «موضوع آزاد» ثبت شده است

مروری بر یادداشت حسین قدیانی (2)

بسم الله الرحمن الرحیم

«لسان حق» فراتر از «زبان لق»
وطن امروز؛ ۲۰ دی ۱۳۹۷
ح‌سین ق‌دیانی:

فردا جمعه است و بنایم در نخستین سطور این متن، گرامی‌داشت آیت‌الله جنتی؛ پیرمرد دوست‌داشتنی همیشه همراه انقلاب که از بس «منیت» ندارد، هیچ برایش سخت نیست که با آن همه سابقه در امامت جمعه، نمازجمعه را به امامت فردی قامت ببندد که به حیث سن و سال، حکم پسر ایشان را دارد! صدالبته دیگر ائمه جمعه سن و سال‌دار ما نیز حقیقتا اسوه‌های اخلاق حسنه هستند، همچنان که دیدیم آیت‌الله صدیقی چگونه گرم و گیرا استقبال کرد از حجت‌الاسلام حاج‌علی‌اکبری! این همه در حالی است که من و ما، گاه برای لایک یک پست درست اینستاگرامی، معادله انتگرال حل می‌کنیم! و چه محاسباتی! نکند طرف، پررو شود! اصلا او باید پای متن من بایستد! کی هست این حالا که من لایکش کنم! و چون از من کوچک‌تر است، بی‌خیال!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حِ شین

عبارات جمیلة

بسم الله الرحمن الرحیم

   لا تکفّوا عن الدعاء، فإنّ الله یعطی بلا انتهاء...

********************

هناک من یمحی غلطة من أجل استمرار المحبة...

و هناک من یمحی المحبة من أجل غلطة!!

********************

بین منطوق لم یُقصد
و مقصود لم یُنطق
تضیع الکثیر من المحبّة


********************

عن جمال هذه العبارة:

تشاء یا عبدی و أشاء...
فإن رضیت بما أشاء؛ أعطیتک ما تشاء...



۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حِ شین

کمال انسان در سختی کشیدن است

بسم الله الرحمن الرحیم

یکی از اشتباهات مهم و استراتژی ما این است که هنوز "سختی کشیدن" را نیاموخته­ ایم. ممکن است از "ما" برداشت­های مختلفی شود:

"ما" یعنی "بچه های مسجدی"...

 یا "ما" یعنی "ایرانی ها"...

یا "ما" یعنی "مسلمانان"...

یا "ما" یعنی "نوع بشر"...

یا ...

    در حقیقت همه­ ی این­ها هستند ولی نکته­ ی بسیار مهم­ تر این است که هر چه این دایره تنگ­ تر شود، بر میزان اهمیت این مطلب نیز افزوده می­ شود. مثلاً مسئول یک مجموعه (چه فرهنگی، چه علمی، چه سیاسی، چه خانواده و...) باید بیش از همه "سختی کشیدن" را آموخته باشد. همین مسئولیت هر چه سنگین­ تر باشد، نیز نیاز بیشتری به فراگیری سختی کشیدن دارد. مثلاً مسئول کل یک مجموعه باید در "سختی کشیدن" از مسئول فلان معاونت کوچک، ماهرتر باشد. لذا مشاهده می­ کنیم که بسیاری از بزرگان، چه در اسلام و چه در ادیان دیگر، و در زمینه­ های مختلف علمی، سیاسی، فرهنگی، نظامی و... دائماً این مهارت راهبردی و استراتژی را در خود تقویت می­کرده اند. مثلاً خواهر محترم شهید عزیز، ابراهیم هادی (رحِمه الله) در رابطه با ایشان بیان می­کند:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حِ شین

با ارزش ترین جهان؛ گوشه ای در اتاق

به نام همانی که او را "خدا" گویند...

همانگونه که عده ای از لم دادن جلوی تلویزیون و تماشای خندوانه، دورهمی، سریال و... لذت می برند، عده ای هستند که در گوشه ی اتاقی، سر در کتاب هایشان برده، از آن لحظات لذت می برند. این ها برای خود جهانی متفاوت را تجربه می کنند. با افراد عادی متفاوت اند، چه بسا به دیگران در دل می خندند، نیز چه بسا دیگران به آن ها بخندند... هردو هم حق دارند. چون نه این ها، آن ها را درک می کنند و نه آن ها این ها را... زیرا هر کدام در جهانی دیگر زندگی می کنند. بله! انسان ها جهان های متفاوتی دارند، هر کسی در جهان خودش زندگی می کند! سخت در اشتباه است هر که گوید که ما فقط یک جهان داریم... اشتباه محض است. نه! ما بی نهایت جهان داریم...

اما...

 مهم این است که با ارزش ترین جهان را انتخاب کرد...

کسی که تمام عمر، خود را مشغول مطالعه و تحقیقات فوق سنگین می کند، نمی تواند از تماشای فیلم ها و برنامه های کمدی، بازی های رایانه ای، شب نشینی ها و... لذت ببرد. لذت او چیز دیگری است...

گاهی می شود که او هیچکس را نمی تواند درک کند، و همان لحظه است که هیچکس هم نمی تواند او را درک کند...

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حِ شین

لجنزار

بسم الله الرحمن الرحیم

     رسم است که هر چه آدمی دفتر عمرش را ورق زند، ریشه اش در این دنیای دنیّ مستحکم تر می شود و به آن بیش از پیش تعلق خاطر می یابد. علاقه اش به دنیا افزایش یافته، خود را در این لجنزار گرفتار می یابد.

    فرزندان آدم (ع) در رویارویی با این وضع، واکنش های متفاوتی از خود نشان می دهند:

    عده ای بدون توجه به غایت زندگی و آنچه در پیش دارند و بدون تنبّه به این لجنزار، در آن فرورفته و دنیا و آخرت خود را تباه می کنند.

    عده ای دیگر متوجه این مصیبت می شوند اما خود را از آن رها نمی کنند. حب دنیا، ضعف ایمان، عدم تهذیب و... همه و همه از عوامل ناتوانی این دسته است. آیندة این ها نامعلوم است، اگر به خود آمدند به رستگاری می رسند اما اگر به خود نیایند...

    اما عده ای، این نهال نحس را از ریشه می کَنند و فرصت تبدیل شدن به درختی تنومند را به آن نمی دهند... اینان همان رستگاران اند.

    عده ای هم هستند که از لجنزار می گذرند و باز می گردند و دائماً درحال رفت آمدند... آیندة اینان هم مبهم است...
    به هر حال باید گذشت... باید از این لجنزار خلاص شد...
    به قول مرحوم آیت الله حائری شیرازی (رحِمَهُ الله) «نه لذت این دنیا لذت است و نه رنجش رنج است، هر چه هست آنجاست. لذت حقیقی آنجاست، رنج طاقت فرسا هم آنجاست.» بستگی به ما دارد که کدام را انتخاب می کنیم...

نداریم هیچ گونه توشه راه
به جز لا تقنطوا من رحمة الله


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حِ شین

چهارشنبه های سفید

معصومه علی‎نژاد قمی، معروف به مسیح علی‎نژاد در سال ۱۳۵۵ در بابل متولد شد. او روزنامه‎نگاری را از سال ۱۳۷۸ با روزنامه همبستگی آغاز کرد و بعد از آن با ایلنا همکاری کرد. از او در روزنامه‎های شرق، بهار، وقایع اتفاقیه، هم‎میهن و اعتماد ملی نیز نوشته‎هایی منتشر شده است. اقدام ‏مسیح علی نژاد برای دزدی اسناد محرمانه مجلس شورای اسلامی (دوره هفتم مجلس که باعث اخراجش از مجلس شد) هنگامی که خبرنگار ایلنا بود علی‌نژاد را طعمه خوبی برای سرویس جاسوسی انگلیس قرار داد تا از وی جاسوسی خوب تربیت کند، لذا از همان زمان بود که وی به دام MI۶ افتاد و الحق مورد مناسبی برای این سرویس جاسوسی برای فعالیت علیه ‏ایران بود.” این طیف همچنین پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم و به‎ویژه در روزهای منتهی به ۱۸ تیر، از سوی رسانه‎های بدنام غربی (صدای آمریکا، رادیو فردا، بی‎بی‎سی، گویانیوز، روز نت، رادیو زمانه و...) به عرصه فعالیت فراخوانده شدند تا به تحریک بی‎هزینه برای آشوبگری بپردازند.“علی‎نژاد سپس به‎ همراه عناصر افراطی و نفوذی مدعی اصلاح‎طلبی به آمریکا فرار کرد، و معرکه‎گیر تجمعات ۲۰-۳۰ نفره ضد انقلاب در شهرهای واشنگتن، نیویورک و بوستون شد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حِ شین

انتشار کتاب «آتش به اختیار» دکتر سعید جلیلی

کتاب «آتش به اختیار» گفتاری از دکتر سعید جلیلی منتشر شد.
 جهت خرید، عبارت «آتش به اختیار» را به ۰۹۱۹۹۰۳۸۲۷۰ یا به آیدی @ayyamtahrir در تلگرام ارسال کنید.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حِ شین

هر دو عالم به فدای پدر و مادر من ...

هر دو عالم به فدای پدر و مادر من

مادرم فاطمه باشد پدرم شاه نجف


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حِ شین

حُسن مطلع

بسم الله الرحمن الرحیم

 

مطلع سیاهه هایم را اینچنین آغاز میکنم، تا صرفاً سیاهه نباشند:

.

.

.

.

نیست گاهی، هیچ راهی، جز به شاهی رو زدن

.

با غمی سنگین رسیدن پیش او زانو زدن

.

ظهر گرما، صحن سقاخانه می چسبد چقدر

.

ضامن آهو شنیدن، بعد از آن «یا هو» زدن

 

*********

سلام بر سلطان هر دو عالَم، رب السریر و التدبیر

.

.

الولیّ الوافی، غریب الغُرباء و معین الضّعفاء

.

شمس الشموس و أنیس النفوس آقا جانم:

 .

.

علی بن موسی الرضا المرتضی

علیه آلاف التحیة و الثناء

۱۲ نظر موافقین ۱۲ مخالفین ۰
حِ شین