فعلاً که هیچ!

۲۹ مطلب در بهمن ۱۳۹۷ ثبت شده است

نقطه های عطف زندگی

بسم الله الرحمن الرحیم

.

چه کسی گفته است که باید نقطه های عطف در -مثلاً- بازه های یک عمر زندگی، رخ دهد؟!؟!

.

آدم می تواند هر روز؛ نقطه یا نقطه های عطفی داشته باشد...

.

اشکالش چیست؟! ها؟!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حِ شین

گذری بر شعرکده مولوی

بسم الله الرحمن الرحیم

.

داشتم همینطوری، عشقی ،توی دنیای اشعار پرسه میزدم، به شعر خیلی قشنگی از حضرت مولوی برخوردم، گفتم بذارم، بقیه هم فیض ببرن:

.

داستان حضرت شعیب  (علیه السلام)

از زبان ملکوتی حضرت مولوی :

.

یاعلی:

.

چندان دعا کن در نهان چندان بنال اندر شبان

کز گنبد هفت آسمان در گوش تو آید صدا

.

بانک شعیب و ناله‌اش وان اشک همچون ژاله‌اش

چون شد ز حد از آسمان آمد سحرگاهش ندا

.

گر مجرمی بخشیدمت وز جرم آمرزیدمت

فردوس خواهی دادمت خامش رها کن این دعا

.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حِ شین

یک نوع نگرش

داشتم با خودم فکر میکردم که اگر انسانی بخاطر من، سختی بکشه؛ من چه احساسی پیدا میکنم؟ یا اینکه اگر همین انسان بعداً یک خطایی ازش سر بزنه؛ آیا اینطور نیست که من به راحتی اون رو میبخشم؟

.

حالا اگر یک عده دسته جمعی خودشون رو به خاطر من به زحمت بندازن، چی؟!

 .

احساس میکنم الان که در وضعیت اقتصادی نابسامانی قرار گرفتیم، نوع نگاه ما به قضیه، میتونه خیلی چیزها رو عوض کنه...

 .

===============================

.

.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حِ شین

آنچه دیشب در اتوبوس گذشت (2)

.

.

.

داشتیم سمت یکی از مساجد تهران می رفتیم. مجلس سخنرانی بود. با یکی از دانشجوهای دکتری همسفر شده بودم.

.

دانشجوی خیلی کار درست و کار بلدیه...

.

از همون سال اول ورودم به دانشگاه باهاش آشنا شده بودم.

.

معمولاً وقتی باهم اینور و اونور میریم؛ سعی میکنه که لحظات به سکوت سپری نشن؛ لذا همیشه خودش صحبت رو از یک جایی شروع میکنه. خوش صحبت بودنش توی دانشگاه زبانزده. معمولاً صحبت هاش بی نکته نیست، و همیشه یک نکته ی جذابی رو با هنرمندی هر چه تمام تر، در قالب الفاظ میریزه... (به این هنرش غبطه میخورم...)

.

به وسطای مسیر رسیده بودیم. یک چند لحظه ای به سکوت گذشته بود. ایندفعه خودم میخواستم سکوت رو بشکنم! لذا از اتفاقی که در طول روز ذهنم رو به خودش مشغول کرده بود، واسه-ش گفتم:

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حِ شین

ما رو باش با کی مشورت میکنیم!؟

.

+حاج حسن، داداش! حالا تو هم از بین این همه پیغمبر، صاف رفتی سراغ جرجیس!

-چه ربطی داره به چیزی که من گفتم؟

+خب عزیز من؛ این همه مشکل توی کشور ریخته، تو گیر دادی به حجاب!؟ این همه آدم

دارن اختلاس میکنن، شما به اونا چیزی نمیگی به یک بنده خدایی که سه تا تار موش افتاده

بیرون، گیر دادی!؟ این همه مشکل اقتصادی داریم توی کشور! ...

 .

==============

.

مدتی بود پدیده ی حجاب، حسابی منو درگیر خودش کرده بود. میخواستم راجع به این مسأله

با دوستم محمدرضا (رشته: فیزیک، دانشگاه تهران) صحبت کنم. نه که دانشگاهشون مختلطه

و دانشگاه ما تک جنسیتی هست؛

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حِ شین

سوال نامه (1)

سلام به همگی...
.
سعی می کنم زین پس سوالاتی که هر از گاهی ممکنه برای هر کدوم از ماها پیش بیاد رو اینجا قرار بدم...

.

از همه خوانندگان عزیز، تقاضا دارم که در پاسخ به این سوالات شرکت کنند.

.

سوالی که امروز میخوام مطرح کنم، شاید برای کم تر کسی اتفاق نیفتاده باشه...

.

لذا فکر میکنم پاسخ های جالبی رو میتونیم شاهد باشیم...

 

===================

===================

 

طرح مسأله:

.

فرض کنید که شما ازدواج کردید (البته اونایی که مجردند فرض کنند، برای متأهلین که این فرض محققه. پس اونا خواهشاً فرض نکنن!)

.

حالا فرض کنید که بچه دار شدید

.

آقا پسر یا دختر خانمتون به سن مثلاً 7 - 8 سالگی رسیده...

.

یه روز به طور ناگاه از شما میپرسه که بابا، مامان؛ «خدا چیه؟ و کجاست؟»

.

در این موقعیت، واکنش شما چه خواهد بود؟

.

آیا سوال او را بی پاسخ رها می کنید؟

یا

او را از پرسیدن چنین سوالاتی نهی می کنید؟

یا

برای او توضیح می دهید؟ چگونه؟

 

(منتظر پاسخ های شما هستم...)

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حِ شین

کار را برای خدا نکنید!!

.

کارتان را برای خدا نکنید؛ برای خدا کار کنید!

تفاوتش فقط همین اندازه است که ممکن است حسین(ع) در کربلا باشد و من در حال کسب علم برای رضایت خدا ...!

 شهید سید مرتضی آوینی

.

.

==========================

.

در اتاق مشغول مطالعه بودم که یکی از هم اتاقی هایم، همینطور به یکباره گفت: «کارتان را برای خدا نکنید!»

.

لحظه ای با تعجب نگاهش کردم!

.

داشت به صفحه ی موبایلش نگاه می کرد.

.

معلوم بود دارد از روی متنی می خواند. بعد ادامه داد: «برای خدا کار کنید!»

.

نگاهم را دقیق تر کردم. حواسش نبود که دارم نگاهش می کنم. بعد آرام زیر لب گفت:

۴ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
حِ شین

آپولو؛ از خدایان یونانیان، تا کره ی ماه و گوشه ای در زندان ساواک

.

آپولو یا آپولون نام یکی از خدایان بزرگ یونانیان بود. اهالی یونان در دوران باستان این خدا را بسیار دوست داشتند. تصور آنان این بود که آپولو، زیبا، نیرومند، عادل، شفابخش و طرفدار شعر و موسیقی است. آپولو نزد یونانیان خدای خورشید هم بود.

در قرن بیستم موشکهایی که کشور آمریکا به فضا می فرستاد، آپولو نام داشت. در سال 1969 م / 1348 ش، آپولو -11 پس از 102 ساعت پرواز توانست با سه سرنشین روی کره ماه بنشیند و بشر برای نخستین بار، روی این کره مهتابی پا گذاشت.

اما آپولو در زمان حکومت پادشاهی محمدرضا پهلوی نام دستگاهی بود که در سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) برای شکنجه زندانیان سیاسی به کار می رفت. آن دسته از زندانیهایی که از معرفی دوستان مبارز خود یا اطلاعاتی که درباره گروههای مخفی داشتند، خودداری می کردند، با این دستگاه شکنجه می شدند. چرا به این دستگاه آپولو می گفتند؟ زیرا

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
حِ شین

دایرة المعارف انقلاب اسلامی (معرفی کتاب)

.

.

.

«سرزمین کهنسال ایران که در یکی از پررفت و آمدترین چهارراه های کره خاکی واقع شده، تاریخی سراسر از حادثه های تلخ و شیرین دارد که برخی از آنها تبدیل به نقطه های عطف شده اند ...

.

.

.

در تاریخ معاصر ایران حادثه ای به اهمیت وقوع انقلاب اسلامی وجود ندارد. پدیده ی انقلاب اسلامی را نمی توان فقط جا به جایی قدرت در میان حکمرانان دانست؛

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حِ شین