فعلاً که هیچ!

حُسن مطلع

بسم الله الرحمن الرحیم

 

مطلع سیاهه هایم را اینچنین آغاز میکنم، تا صرفاً سیاهه نباشند:

.

.

.

.

نیست گاهی، هیچ راهی، جز به شاهی رو زدن

.

با غمی سنگین رسیدن پیش او زانو زدن

.

ظهر گرما، صحن سقاخانه می چسبد چقدر

.

ضامن آهو شنیدن، بعد از آن «یا هو» زدن

 

*********

سلام بر سلطان هر دو عالَم، رب السریر و التدبیر

.

.

الولیّ الوافی، غریب الغُرباء و معین الضّعفاء

.

شمس الشموس و أنیس النفوس آقا جانم:

 .

.

علی بن موسی الرضا المرتضی

علیه آلاف التحیة و الثناء

۱۲ نظر موافقین ۱۲ مخالفین ۰
حِ شین

سوال نامه (7)

آیا پیوند دینی (حقیقی) عمیق تر است؛ یا پیوند خونی (خانوادگی)؟! 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حِ شین

لاأدری گرایی در بوته عمل

بسم الله الرحمن الرحیم

لا أدری­گرایی در مقام عمل

مشهور است که لاأدری گرایان، نسبت به خداباوری یا خداناباوری مشی میانه را اتخاذ کرده اند و قائلند که ما نمیدانیم آیا خدایی وجود دارد یا خیر؟ از سویی هیچ شاهد و قرینه ای در دست نداریم که خدایی وجود دارد و از سوی دیگر نیز قرینه­ و شاهدی در دست نیست که خدا وجود ندارد. لذا آنان را «لاأدری گرا» می نامند یعنی ما نمیدانیم خدا هست یا نیست. بنابراین تنها رسالت خویش را ابطال ادعای طرفین می دانند. به تعبیر دیگر تلاش خود را معطوف یافتن رخنه ها و شکاف های ادله ی طرفین کرده تا نشان دهند که این استدلال ها عقیم بوده و مدعای آنان را اثبات نمی کند.

از جمله فیلسوف مشهور، برتراند راسل در مناظره ی خود با کاپلستون به صراحت بیان می دارد که من نمی دانم که چنین خدایی وجود دارد یا خیر. در فلسفه دین به دیدگاه راسل اصطلاحا «ندانم چیست گرایی» یا «لاأدری گرایی» (agnosticism) گویند.

مطلبی که امروز به ناگاه به ذهنم خطور کرد و البته جایی نیز آن را ندیده ام (شاید مطرح شده باشد ولی من ندیده ام)؛ این است که نمی توان لاأدری گرایان را بر این سخنشان سرزنش کرد. آنان به صراحت و صداقت مدعی اند که ما نمی دانیم چنین وجودی که موحّدان در صدد اثبات آن به تکاپو افتاده اند و ملحدان تمام همت خویش را مصروف نفی وجود او کرده اند، وجود دارد یا ندارد. هرگز آنان را بر این سخن نمی توان سرزنش کرد. ما نیز هرگز آنان را بدین سبب سرزنش نمی کنیم.

اما موحّدان می توانند آنان را در مقام عمل ملامت کنند. در مقام نظر هیچ سرزنشی بر آنان نیست. اما سوال موحدان از لاأدری گرایان این است که عمل شما دائر مدار اثبات و نفی است. یا در مقام عمل، شیوه ی موحدان را اتخاذ می کنید و یا رفتارتان مطابق رفتار ملحدان خواهد بود. حالت میانه ای نیز متصور نیست.

در مقام عمل یا شیوه ی دین داری را اتخاذ می کنید و بر اساس احکام ادیان عمل می کنید، یا بر اساس آن عمل نمی کنید که در این صورت شیوة ملحدان را پیش گرفته اید.

به عبارت دیگر و به عنوان مثال یا بر اساس احکام ادیان ازدواج و با یکدیگر تعامل می کنید یا نمیکنید. یا احکام مالی همچون خمس و زکات، و احکام طعام، همچون «حلال» در اسلام، و «کوشر» در یهودیت را رعایت میکنید یا نمی کنید. یا احکام عبادات همچون نماز و روزه در اسلام، یا نمازِ خدا در مسیحیت و... را به جای می آورید یا نمی آورید. (دقت شود که فعلا محل نزاع این نیست که کدام دین را بپذیرید، به هر حال خداباوری در همه ی ادیان مشترک است)

حالت نخست، شیوه ی موحدان است و حالت دوم شیوه ی ملحدان. حالت سومی نیز متصور نیست. چرا که امر دائر مدار اثبات و نفی است. لذا این پرسش از لا ادری گرایان مطرح است: شما در مقام عمل چه می کنید؟

به نظر می آید که ملحدان شیوه ی دوم را برگزیده اند. چرا که آنان به عبادت و پرستش نمی پردازند. با این استدلال که نمی دانیم خدایی هست یا نیست. اما سوال مهم این است که مگر نه این است که شما نمی ­دانید خدا هست یا نیست؟ پس چرا عملاً مبنای خود را «خدا نیست» قرار داده اید؟

بنابراین از سویی در مقام عمل ناچارید که یکی از دو مبنا را اتخاذ کنید و از سوی دیگر عملاً شاهدیم که شما شیوة ملحدین را مبنای عمل خود قرار داده اید. در حالی که مدعی هستید که ما ملحد نیستیم، «لا­أدری گرا» هستیم. اگر ملحد نیستید، پس چرا همچون ملحدان عمل می کنید؟ چرا مبنای عمل شما، همان مبنای ملحدان است؟

بنابراین یا باید شیوه ی سومی را در عمل اتخاذ کنید، که شیوه ی سومی متصور نیست و یا باید یکی از دو مبنای موحدان یا ملحدان را اتخاذ کنید، که هر کدام را اتخاذ کنید نیاز به ترجیح دارید. مرجِّح شما برای ترجیح مبنای ملحدان بر موحدان چیست؟

اینجاست که ملحدان باید به دنبال مبنایی برای شیوه ی عمل خود باشند که به نظر می آید برهان شرطیه پاسکال برای معقول نشان دادن دین داری در این مرحله بسیار بکار می آید و ملحدان بر اساس شرطیه پاسکال، مرجِّحی برای ترجیح مبنای موحدان بر ملحدان خواهند یافت.

در هر صورت و بنابر شرطیة پاسکال، «لاأدری گرایان» چه معتقد به خدا باشند و چه نباشند، در مقام عمل، ناچارند شیوه ی موحّدان را اتخاذ کنند.

جهت آشنایی با شرطیه پاسکال، به ابتدای مقاله ی «بررسی انتقادی تقریر ویلیان جیمز از شرطیه پاسکال» (دکتر رضا اکبری و عباس خسروی فارسانی) مراجعه کنید.

20 / 9 / 1399 هـ.ش.

۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
حِ شین

کاری به سیاست نداریم!

بسم الله الرحمن الرحیم

من نمی دانم آن کسانی که میگویند «ما کاری به سیاست نداریم» چه تصوری از سیاست دارند؟

شما همین که میگویید «من کاری به سیاست ندارم» در واقع دارید یک طرف را تقویت میکنید. کاری به سیاست داشتن یا نداشتن، با گفتن نیست. اصلا انسان نمیتواند خارج از سیاست تنفس کند. زندگی انسان سراسر سیاست است. 

آن روحانی ای که میگوید من کاری به سیاست ندارم یا سیاست و دیانت از هم جدا هستند، همین سخنِ او، یک سخن سیاسی است. یک کار سیاسی است. چرا که دارد جبهه موافقان این سخن را تقویت میکند و جبهه مخالفان این سخن را تضعیف. و این عین سیاست است. تقویت و تضعیف دو جبهه سیاسی، آیا کار سیاسی نیست؟

واقعا تصور این آقایان از سیاست چیست؟ اینها سیاست را چه میدانند؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حِ شین

میخ را تکان نده

گویند: روزی ابلیس ملعون خواست با فرزندانش از جایی به جای دیگر نقل مکان کند، خیمه ای را دید، و گفت:
اینجا را ترک نمی‌کنم تا آنکه بلایی بر سر آنان بیاورم.
👈به سوی خیمه رفت و دید گاوی به میخی بسته شده و زنی را دید که آن گاو را می دوشد،
بدان سو رفت و میخ را تکان داد.
با تکان خوردن میخ، گاو ترسید و به هیجان
درآمد و سطل شیر را بر زمین ریخت و پسر آن زن را که در کنار مادرش نشسته بود لگدمال کرد و او را کشت.
🔸مادر بچه با دیدن این صحنه عصبانی شد و گاو را با ضربه چاقو از پای درآورد و او را کشت.
🔹 شوهر آن زن آمد
و با دیدن فرزند کشته شده و گاو مرده، همسرش را زد و او را طلاق داد.
سپس خویشاوندان زن آمدند و آن مرد را زدند، و بعداز آن نزدیکان آن مرد آمدند و همه با هم درگیر شدند و جنگ و دعوای شدیدی به پا شد!!

🔹 فرزندان ابلیس با دیدن این ماجرا تعجب کردند و از پدر پرسیدند: ای وای،
این چه کاری بود که کردی؟!
👈 ابلیس گفت: کاری نکردم فقط میخ را تکان دادم.

✨✨ بیشتر مردم فکر می کنند کاری نکرده اند، در حالی که نمی دانند یک رفتار یا یک کلام شان :
🔺 مشکلات زیادی را ایجاد می کند
🔺 آتش اختلاف را بر می افروزد
🔺 خویشاوندی را برهم می‌زند
🔺 دوستی وصفا صمیمیت را از بین می‌برد
🔺 کینه و دشمنی می آورد
🔺 طراوت و شادابی را تیره و تار می‌کند
🔺 دل ها را می‌شکند
👈 بعداً کسی که این کار را کرده فکر می کند کاری نکرده است فقط میخ را تکان داده است!

✅قبل از اینکه حرفی را بزنی، مواظب سخنانت باش !
مواظب باش میخی را تکان ندهی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حِ شین

کتاب نگاه دوم شرحی بر بیانیه گام دوم



نگاهی بر نگاه دوم

بی شک از جمله وظایف امروزِ جوانان دغدغه مند، فهم بیانیه ارزشمند گام دوم انقلاب اسلامی است که به اذعان و اعتراف اندیشمندان بسیاری، برای رسیدن به ژرفای این بیانیه، نیاز به کار شبانه روزی و مجاهدتها وجود دارد.

کتاب #نگاه_دوم نیز تلاشی است اولیه، که به توضیح و تبیین عمیق این بیانیه ارزشمند بر اساس منظومه فکری و تمدنی مقام معظم رهبری دامت برکاته می پردازد و شما را در رسیدن به عمقی نسبی از فهم این بیانیه کمک می­کند.

جهت آشنایی با شیوه کار کتاب، اینجا کلیک کنید.

آنچه در این اثر خواهید یافت:

مقام معظم رهبری دارای دو نوع اندیشه و به تعبیر دیگر دو نوع منظومه اند:

الف- اندیشه بنیادین: اندیشه ای که مربوط به لایه های زیرین هر متفکری است. بر خلاف تصور معمول، مقام معظم رهبری در این سطح از اندیشه نیز دارای نوآوری هایی نسبت به دیگر اندیشمندان متقدم و معاصر خود هستند.

ب- اندیشه تمدنی: که مربوط به لایه های برین اندیشه است. شاهکار اصلی مقام معظم رهبری بیش و پیش از عرصه های دیگر ناظر به همین سطح از اندیشه است. در حقیقت این نوع اندیشه است که ایشان را به وضوح و آشکارا از دیگر متفکران متقدم و متأخر جهان اسلام جدا می سازد.

نویسنده در این اثر در پی آن است که منظومه فکری مقام معظم رهبری را از اعماق آثار و بیانات ایشان استنباط و استخراج نماید.

از آنجایی که فهم صحیح و عمیق محتوای کتاب، منوط به فهم و درک مقدمه و فصل اول کتاب است؛ لذا شایسته بلکه بایسته است که مقدمه و فصل اول کتاب، به دقت مطالعه و بررسی شود و سپس مطالعه دیگر فصول را از سر گرفت.

در ادامه، شما با شرح «عبارت به عبارت» یا «سخن به سخن» فرازهای بیانیه روبرو خواهید شد و خواهید یافت که در توضیح هر فراز از بیانیه، از دیگر بیانات ایشان چه در بیانیه مذکور، و چه در دیگر بیانات و آثار استفاده شده است.

تهیه کتاب از طریق کانال نگاه دوم در پیام رسان ایتا:
@negahe_dovom
و یا تماس با 09168381643 و 09014724084


ناگفته نماند این اثر به همت کانون اندیشه انقلابی تهیه شده و نشر معارف نیز آن را به چاپ رسانده است.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حِ شین

شب قدر، شب توبه

بسم الله الرحمن الرحیم

بارالها! من ز افعالم پشیمان آمدم سوی تو با حال زار و چشم گریان آمدم
ناامید از هر امیدم جز امید عفو تو با صد امید ای امید ناامیدان آمدم
سر به زیر و شرمسار از کرده های زشت خویش واقفی، خود با چه احوالی پریشان آمدم
نیست جز درگاه تو ما را پناه و ملجایی ای پناه مستمندان عذرخواهان آمدم
سوخت جانم ز آتش عصیان و نادانی خود ای کریم، العفو من با قلب سوزان آمدم
سوی تو روی نیاز آورده ام ای بی نیاز با هزاران فقر بر درگاه سلطان آمدم
گر که از دربار خود رانی مرا خاکم به سر بر در بخشندگی، افتان و خیزان آمدم
برندارد فاضلی از رحمتت چشم طمع ای خطاپوش از گناهانم پشیمان آمدم

نوائی

#شب_قدر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حِ شین

تأمل کن...

بسم الله الرحمن الرحیم

و زمانی تأمل کن در انواع گیاهها که از حد و حصر افزون و از حساب و شماره بیرون است، هر یک را شکلی و رنگی و طعمی و بوئی و منفعتی و خاصیتی، یکی غذای بدن می شود، دیگری قوّت تن، آن یک زهر جانگزا و این یک تریاق فرح افزا، آن جان می ستاند و این روح می بخشد. یکی خواب می آورد و یکی خواب را از دیده می برد، یکی مفرّح جان و یکی باعث اندوه بی پایان، این سرد است و آن گرم، این خشک است و آن تر، با آنکه همه از یک زمین روئیده و از یک چشمه آب نوشیده. زنهار تا دیو تو را وسوسه نکند که این اختلافات تخم آنها است. در استخوان خرمایی نخل بلند با خوشه های خرما، کی بود؟ و در دانه گندمی، چندین خوشه و در هر خوشه زیاده از صد دانه کی دیده...


#معراج_السعادة
#ملا_احمد_نراقی

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
حِ شین

دکتری؟!

-چطوری؟ خوبی؟

+دکتری؟! 😐

.

.

.

-نه، دامپزشکم!! 😎

🤣🤣🤣

(این مکالمه چند وقت پیش واسم اتفاق افتاد!)

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حِ شین

سوال نامه (6)

فرض کنید دو نفر در حال غرق شدنن. یکیشون بچه تونه. یکیشونم کاشف درمان سرطان که کلی خدمت کرده و الآن هم داره کلی تحقیقات انجام میده تا بیماران بیشتری را نجات بده.

شما هم یک نفر را بیشتر نمی توانید نجات دهید.

کدام را نجات می دهید؟

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حِ شین

زخواب ناز خیز و فتنه سر کن

ز خواب ناز خیز و فتنه سرکن

زندگی ای که همه اش خوش و خرم باشد که زندگی نیست. زندگی که دست انداز نداشته باشد که زندگی نیست. اصلاً اگر خستگی را ندانی که لذت یک خواب راحت را نمی فهمی. اگر زشتی ندیدی، که زیبایی را نمی فهمی.

ز خواب ناز خیز و فتنه سرکن

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حِ شین

کارهای خدا...

بسم الله الرحمن الرحیم

یکی از شاخصه هایی که برای جهان مدرنیته، بر می شمرند؛ «عقل حسابگر» است. یعنی انسان مدرن بر آن است که همه ی امور خود را بر اساس حساب و کتاب پیش ببرد. مسائل را پیش بینی کند، و برای شرایط مختلف، مناسب ترین تصمیم را بگیرد. تا این اندازه ش را ما هم قبول داریم. دقت کنید که نگفتیم عقل منطقی، یا عقل نظری یا عقل عملی و... . عقل حسابگر، حسابش جداست که فعلاً بماند...

ولی آیا همین کفایت می کند؟ انسان به وسیله ی عقل حسابگرش تا به کجا می تواند برود؟ انسان حسابگری که حسابی برای امور فرا مادی و آن سوی جهانی، باز نکرده است؛ باید هر لحظه منتظر غافلگیری باشد. عقل موهبتی الهی است، که شکر آن، استفاده ی درست از آن است. بر منکرش لعنت... ولی فقط عقل؟ شاید فکر کنید از دانشجوی فلسفه بعید است همچین حرفی بزند ولی خب چیکار کنم؟ خود همین عقلی که داریم ازش صحبت می کنیم، بهم اینا رو میگه. میگه که من به تنهایی کافی نیستم. راست هم می گوید بیچاره! برخی چیزها فرا تر از عقل است؛ باید چشید تا فهمید...

حساب و کتاب برای آینده و برای کارها لازم و ضروری است. ولی همه اش این نیست. و همین نقطه ضعف مادی گرایانی چون ترامپ و امثال اوست. مردک گمان کرده است با یک نیمچه حساب و کتاب بشری، می تواند مقاومت اسلامی فرا بشری را از میان بردارد. فکر کرده با به شهادت رساندن سرداران اسلام؛ همه چیز تمام می شود.
احمق جان! هنوز اسلام را نشناخته اید و اگر خودتان را هم بکُشید نخواهید شناخت. اسلام یک پدیده ی آزمایشگاهی نیست که تنها با مطالعه ی فراوان، بتوان آن را بفهمید. مطالعه ی فراوان و مجدّانه، بخشی از کار است. اسلام باید در روح حلول کند، تا حقیقت خودش را به بشر بنمایاند. و تا وقتی این اتفاق نیفتد، شناخته نخواهد شد.
حالا هی مرکز اسلامی بزنید. هی موسسه اسلام پژوهی و شیعه پژوهی و ایران پژوهی و... بزنید. نه تنها ره به جایی نخواهید بُرد، بلکه باید دائما منتظر غافلگیری های نو باشید. خواب را از چشمانتان خواهیم گرفت...

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
حِ شین

با سنگینی گِل وجودت حرکت کن

بسم الله الرحمن الرحیم



لم یَکُن من شروط السیر إلی الله أن تکون فی حالة طُهرٍ ملائکیة، سِر إلیه بأثقال طینتک، فهو یحب قدومک علیه ولو حبواً...
جلال الدین الرومی رحمة الله علیه

هیچ گاه از شرایط سیر إلی الله نبوده است که پاکی فرشته گونه ای داشته باشی، با سنگینی گِل وجودت به سوی او حرکت کن، که او آمدنت را دوست دارد هر چند چهار دست و پا بروی...
مولوی جلال الدین رومی رحمة الله علیه


۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
حِ شین

شیرین ترین خاطره

دبیرکل حزب الله لبنان، حجت الاسلام و المسلمین سید حسن نصرالله (دامت برکاته)، در پاسخ به سؤالی درباره‌ی شیرین‌ترین خاطره‌اش از دیدارهایی که با رهبر انقلاب داشته است، به ذکر یکی از خاطراتش با ایشان پرداخت و گفت:


«در سال‌های ۱۹۹۷ و ۱۹۹۸ به‌دلیل سختی‌ها، چالش‌ها و خطرات بسیار، مراحل سختی را سپری می‌کردیم و خسته شده بودیم. طبیعتاً آن موقع من جوان بودم، محاسنم کاملاً سیاه بود و باری که بر دوش داشتم، فراتر از طاقتم بود...

۰ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰
حِ شین

آخرین نامه

.

.

آخرین نامه که از کربلا به مدینه فرستاده شد چنین بود:

از حسین بن علی به محمد (حنفیه) پسر علی و هر کس از قبیله بنی هاشم که نزد اوست.


بِسْمِ اللّه ِ الرَّحْمنِ الرَّحیم


امّا بَعد: فَکأنَّ الدُّنیا لَمْ تَکُنْ وَ کأنَّ الْآخِرَةَ لَمْ تَزَلْ وَ السَّلام؛


 به نام خدای بخشنده مهربان
امّا بعد، پس گویی هرگز دنیایی نبوده و گویا هماره آخرت است والسلام.

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
حِ شین

نگاهی به یادداشت علی مطهری: «داستان اتم یا گاندوی 2؟»

از آن جایی که خیلی ها حال و حوصله ی خواندن متن های طولانی را ندارند، فقط یک پاراگراف از یادداشت علی مطهری را بگویم:

«نکته سـوم در مســتند مذکور این بود که این مستند هیچ اشاره ای به کارشکنی های مخالفان اجرا شدن برجام پس از امضای آن نکرد. همه می دانیم که بخشی مصمم بود که برجام اجرا نشود و برای رسـیدن به این هدف خــود از هیچ اقدامی نظیر ترساندن متقاضیان سرمایه گذاری خارجی در ایران و موشک پراکنی بی موقع و مخالفت با قراردادهایی نظیر قــرارداد خرید هواپیما از بوئینگ و ایرباس و معطل کردن قراردادهای نفتی دریغ نکردند.»

****

اولاً اگر کارشکنی ای در کار بود و اگر کسی متقاضیان سرمایه گذاری خارجی در ایران را ترسانده بود؛ با توجه به سابقه ی درخشان جنابعالی قطعاً دادتان در می آمد و عالم و آدم از آن با خبر می شد.

ثانیاً آن همه تحریم که در حین مذاکره (!) از سوی طرف مقابل صورت گرفت؛ «بی موقع» نبود، ولی شلیک موشک از سوی سپاه مقتدر پاسداران انقلاب اسلامی «بی موقع» است؟

ثالثاً جوری صحبت می کنید که گویا مخالفت با این قراردادهایی که نام بُردید راه به جایی بُرد و باعث شد شما از راه غلط و احمقانه تان دست بکشید؟ والا تا جایی که بنده یادم میاد هر کس مخالفت کرد فقط کلی فُحش و ناسزا بارش کردید!!

پ.ن1: این واژه سازی و عبارت پردازی مرسوم این ها، از جمله همین «موشک پراکنی» نمونه ی کامل استهزاء این جماعت به پیشرفت های نظام است. حالا کافی بود یک درصد از این پیشرفت ها را دولت بی تدبیر انجام می داد، قطع به یقین نیم ساعت اول اخبار 21 را به آن اختصاص می دادند...

پ.ن2: البته صحبت های علی مطهری دائماً حاشیه ساز و به قول خودش «بی موقع» بوده است. این هم رُوش...

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
حِ شین

داستان «مستند داستان اتم»

نمی دانم مستند چند قسمتی «داستان اتم» را از شبکه سه سیما دیده اید یا نه؟

اگر هنوز ندیده اید پیشنهاد می کنم حتماً وقت بذارید و این مستند جذاب و مهم را مشاهده کنید.

این روزها رویکرد مختلف و تحسین برانگیز شبکه سه سیما واقعاً کولاک کرده. اول از همه سریال «گاندو»، بعد چندین برنامه ی مفید مثل میدان انقلاب و حالا هم «داستان اتم».

داستان اتم، داستان سرگذشت کشور ما با یک انرژی است. انرژی بی سابقه ای در تاریخ بشر که از لابراتوارهای علمی آغاز شد اما سپس به راهروهای قدرت کشیده شد. این مستند، داستان اتم در ایران است.

غالباً مسائل پنهانی، مهم و تاریخی یک دولت، مجلس و یا هر سازمانی پس از گذشت سال ها و مخصوصاً با تغییر آن دولت، مجلس یا سازمان مکشوف می شوند. اما این مستند به صورت بسیار حرفه ای بسیاری از مسائل پنهانی که شاید اکثر قریب به اتفاق مردم از آن بی اطلاع باشند را به روی آنتن آورده است.

حکایت بسیار جذاب و البته رویکرد انتقادی شجاعانه این مستند بیشتر از همه مرا مجذوب مدیریت شبکه سه سیما کرده است. آقای فروغی واقعاً ثابت کرده اند که بدنبال یک اقدام انقلابی و البته متفاوت با گذشته ی صدا و سیمای جمهوری اسلامی است. صدا و سیمایی که به جای پرداختن به امور مهم، تنها مانند یک دیوار بی سروصدا هیچ گونه احساس وظیفه و واکنشی در قبال مسائل مهم کشور نداشت. اما به نظر می رسد که شبکه ی سه سیما واقعاً دچار یک تحول امید بخشی شده است. این مستند جذابیت و واقعیت را توامان در کنار هم قرار داده و ثابت کرده که می توان حقایق را در قالب یک برنامه ی جذاب و مؤثر ارائه داد. چون اکثراً اینگونه گمان می رفت که نمی توان یک چنین رویکردهای مهمی را در یک قالب جذابی به نمایش گذاشت. امیدوارم اینگونه دگرگونی ها به بقیه ی مراکز هم سرایت کند و شاهد یک جهش در صدا و سیما باشیم...

تعریف هایی از برنامه ی طنز سیاسی بلبشو هم شنیدم ولی هنوز اون رو ندیدم... ان شاء الله بعد از ماه محرم و صفر...

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حِ شین

مسافریم!

نوزده سال بیشتر نداشت که به پیشنهاد خودش مقدمات ازدواج را برایش مهیا کردیم. با اینکه سن و سالی نداشت ولی نظرش بلند بود؛ مثل بزرگترها فکر می کرد. خانمش هم با او هم عقیده بود.

وقتی طبق رسم و رسوم برای خرید رفتیم، هیچ کدام حاضر نشدند چیز اضافی بخرند. تمام خرید عروسیش چهار هزار تومان شد! حتی آینه ای که من از طرف خودم برایشان خریدم، به فروشنده پس دادند و گفتند: «ما مسافریم؛ آدم مسافر، آینه نمی خواهد!»

شهید مهدی کازرونی

روزهای سخت نبرد، ص112 و 113

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
حِ شین

برای تکمیل ایمان

به قد و قواره اش نمی آمد که درباره ی ازدواج بگوید؛ اما با صراحت تمام موضوع را مطرح کرد! گفتیم: «زود است؛ بگذار جنگ تمام شود، خودمان آستین بالا می زنیم». گفت: «نه، پیامبر فرموده اند ازدواج کنید تا ایمانتان کامل شود؛ من هم برای تکمیل ایمان باید ازدواج کنم، باید!» همین ها را گفت که در سن نوزده سالگی زنش دادیم! گفتیم: «حالا بگو دوست داری همسرت چگونه باشد؟» گفت: «عفیف باشد و با حجاب».

(شهید حسین زارع کاریزی)

قربانگاه عشق، ص108

۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
حِ شین

الگو باشیم

.

کارمان برعکس شده بود؛ به جای اینکه خانواده داماد برای پایین آوردن مهریه چانه زنی کنند، برای بالابردنش اصرار می کردند. از آن ها اصرار و از دکتر انکار.

چون ایشان اصلاً مسائل مالی را عاملی اساسی نمی دانستند؛ وقتی از حسن خلق و دیانت داماد اطمینان پیدا می کردند، بقیه مسائل را حل شده می دیدند. از طرفی می گفتند: «ما برای جامعه الگو هستیم؛ نباید مبنایی بگذاریم که دیگران به سختی بیفتند». آخر سر هم، مهریه ای در حد متوسط آن روز تعیین شد.

(شهید دکتر محمد مفتح)

مجله شاهد یاران، شماره14، ص67

پ.ن: می توانید صوت دو جلسه از استاد حجت الاسلام و المسلمین عباسی ولدی (حفظه الله) در زمینه انتخاب همسر و تشکیل خانواده را که در دانشگاه شیراز برگزار شد از لینک زیر به همراه جزوه ی آن دانلود کنید. من گوش کردم، فوق العاده بود. پیشنهاد می کنم حتماً گوش بدید...

http://dl.irstu.com/wp-content/uploads/Education/Non-academic/Public/Family/Ezdevaj/15NokteDarbarehEntekhabHamsar.rar

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
حِ شین

مهم تر از پایان نامه

.

.

سال دوم کارشناسی ارشد بودم. وسط پروژه پایان نامه. ماجرای ازدواجم پیش آمد. مانده بودم چه کنم. بروم به استادم بگویم من می خواهم ازدواج کنم و پروژه بخوابد؟! با خودم می گفتم اگر یک دفعه به دکتر بگویم؛ دکتر مخالفت می کند و می گوید تو اصلاً برای په می خواهی الآن ازدواج کنن؟ شرایط تو الآن درست نیست، الآن وسط پروژه ات است، پروژه ات را می خواهی انجام ندهی؟!

خلاصه یک روز دکتر را دیدم. گفتم: «دکتر یک کاری با شما دارم». گفت: «زود بگو می خواهم بروم». گفتم: «امر خیر است!» وقتی ماجرا را فهمید گفت: «بیا برویم داخل اتاق». کار و عجله و این ها را کنار گذاشت. گفتم: «من می خواهم ببینم که آیا درست است کن پا پیش بگذارم؟ اصلاً شرایط من می خورد، نمی خورد؟» دکتر از دری وارد شد که من تعجّب کردم. خیلی خوشحال شد، هیچ حرفی راجع به پروژه نزد. شروع کرد برای من از زندگی گفتن. گفت که بله خوب کاری می کنی، چون آن موقع که ما خودمان هم ازدواج کردیم هیچ چیز نداشتیم. از خانه شان گفت، گفت: «سقف خانه ی ما موقعی که ازدواج کردم، ترک داشت و از آن آب می چکید. من می رفتم دانشگاه و می آمدم، می دیدم یک گوشه ی خانه آب جمع شده است».

آن روز کلی با همدیگر صحبت کردیم و دکتر کلی درباره ازدواج برایم گفت. همین صحبت ها بود که مرا مصمم کرد و یک ماه از آن ماجرا نگذشته، سور و سات ازدواجمان برپا شد.

(شهید دکتر مجید شهریاری)

شهید علم، ج1، ص 25

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
حِ شین

ملاصدرا یا ابن سینا؟

.

.

اواخر سال 1397 بود. استاد دینانی در دانشگاه با ورودی های سال 91 کلاس هستی شناسی داشتند. اواخر ترم چند جلسه ای توفیق شد با چند تن از رفقا در کلاس ایشان شرکت کنیم. ویژگی های مثبت کلاس را بخواهم بگویم، به گمانم ملال آور شود لذا علی الحساب این قسمت را فاکتور می گیرم. مطلب مهمی که قصد دارم بیان کنم بعد از کلاس اتفاق افتاد. به سمت ماشینی که بنا بود ایشان را برساند، می رفتیم. سوالی کردم که یادم نیست چه بود. اما در ضمن جواب، استاد چیزی فرمودند که تا لحظه ی خارج شدن اتومبیل مذکور از کادر نگاه هایمان، دهان ها همگی باز بود.
همانطور که می دانید استاد به شدت طرفدار مرحوم ملا صدرالدین شیرازی (قد سره) هستند. بسیار هم نسبت به ایشان تعصب دارند. حتی ظاهراً یک بار یا بیشتر بر سر این مسأله با جناب استاد آیت الله سید حسن مصطفوی (حفظه الله تعالی) نزاع لفظی داشتند. حضرت آیت الله بر خلاف استاد دینانی سینوی مشرب بوده، ایشان هم نسبت به الشیخ الرئیس (قد سره) فوق النهایه متعصب اند.
اما جنس اتفاقات آن روز بسیار متفاوت بود. استاد دینانی در خصوص مرحوم شیخ رئیس فرمودند:

۳ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
حِ شین

پری دُخت

«چند روز پیش، در محضر آقاجانمان کتابی دیدیم، جواهر البلاغة نام داشت؛ در بیان و بدیعِ لفظ عرب. کتابی است در باب نیکونگاشتن به لغت عرب. آقا جانمان کتاب گشوده، فرمود: اینجا را بخوان! مرحوم صاحب جواهر نبشته اند، اطاله ی کلام در همه جا مذموم و نکوهیده است، الا فی صحبة المحبوب. بعد، شاهد مثال دادند که خدا موسی را فرمود: یا موسا، آن چیست که در دستت است؟ و موسی فرمود: این عصای من است که بر آن تکیه می کنم و با آن گوسفندان خویش می رانم، آقا جانمان فرمود: در اینجا هم حیّ لا یزال می دانست آن چیست در دست موسی علیه السلام و هم توضیح موسی وجوب و لزومی نداشت؛ اما خدا پرسید و موسی پاسخ داد، و بعد فرمود: پری جان! با محبوب که حرف می زنی، طولش بده و کشش بده که کیفش به جانت بنشیند. نوبری است این آقا جان ما هم به خدا آقا سید! در دوره ای که رعیّت که چه عرض کنم، خواص و متمولین، بر آنند تا جماعت نسوان از مطبخ برون نیایند، نگاشتن و صحبت با محبوب را یادمان می دهد؛ حفظه الله، ان شاء الله.»

بخشی از کتاب فوق النهایة زیبای «پریدخت؛ مراسلات پاریس طهران» اثر حامد عسکری

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حِ شین

مروری بر پست اخیر حسین قدیانی (4)

از شمد خمینی تا صندل خامنه‌ای

.

.


بچه بودم! سیاه و سفید بود تلویزیون چوبی بزرگ‌مان و حتی در هم داشت! جالب‌ترین تصویری که از آن جعبه‌ی جادو در ذهنم نقش بسته، مشاهده‌ی دیدار امام بود با نماینده‌ی بلوک شرق! خیلی گنده بود اسم شوروی! نقشه‌ی دنیا را که نگاه می‌کردی، همه‌اش شوروی بود! لاکردار از بس گنده بود، گویی الباقی کشورها طفیلی‌اش باشند! آن روزها فقط یک چیز، گنده‌تر از شوروی بود؛ جگر روح‌الله! و کاش این پیج، مخاطب خانم نداشت که عوض جگر، می‌رفتم سر اصل موضوع! بگذریم! داشتم می‌نوشتم؛ کیف کردم وقتی خمینی را با شمد دیدم در دیدار شواردنادزه! نماینده‌ی هر قبرستانی که می‌خواهی باش! من همینم! جگر دارم ۱۰ برابر مساحت کشورت! و از بس از #خدا می‌ترسم که دیگر هیچ ترسی برایم باقی نمانده که از کس دیگری بخواهم بترسم! ولو وکیل شوروی! حتی عمامه هم سرم نمی‌کنم! همین عرق‌چین کافی است! آری! من خمینی‌ام؛ روح خدا! تو باید از ترس دیدار با من، بروی شیک‌ترین کت و شلوارت را بپوشی و گران‌ترین کراواتت را ببندی! و کلی هم تمرین کنی که مبادا تپق بزنی! اوووووف! جگرت را عشق است خمینی! حق داشتیم ما ایتام شهدا که بلاشک تخس‌ترین کودکان تاریخ بودیم، از سر و کول بالکن حسینیه‌ی جماران بالا برویم بلکه دستی بر سرمان بکشی! و می‌کشیدی! و حتی دلت می‌لرزید! آن‌چنان که تو؛ تو با آن جگر بلندبالا و وسیع، خواهان بوسه بر بازوی پدران ما بودی! ولی نماینده‌ی شرق را به هیچ گرفتی! با عرق‌چین و شمد! در بی‌تکلف‌ترین شکل ممکن! و به ۲ روز نرسید، شوروی فروپاشید! تو کی دیپلمات بودی که درگیر آداب دیپلماسی بکنی خودت را! تو مرد خدا بودی و برایت ادواردو مقدس‌تر از ادوارد بود، چون ملاک برتری را تقوی می‌دیدی، نه اینکه کی نماینده‌ی کجاست! شینزو آبه پیام هر که را می‌خواهد بیاورد؛ سیدعلی هم همان روح‌الله است! صندلش کفش نمی‌شود! چفیه‌اش عوض نمی‌شود! این نیست که برود سرایت رنگ دیوار به قرنیز را اصلاح کند یا پرده را مجلل کند؛ که بابا این، نماینده‌ی غرب است! به جگرم که نماینده‌ی غرب است! چون من‌باشرفی جواب چون ترامپ‌بی‌شرفی را نمی‌دهد! به خودت اما یک چیزهایی می‌گویم! ولی با همین صندل! روی همین صندلی! با دستانی کاملا باز! نه! چیزی اینجا عوض نشده! این اتاق، همان اتاق قبلی است! و الحق، خامنه‌ای همان خمینی! ابرمردی که حتی پری نقاشی آرمیتا هم دلش را می‌لرزاند، اصلا ترامپ را لایق جواب نمی‌داند! دقت شود! ولی‌فقیه، سادگی را برای خود می‌خواهد! داریم روحانی که خودش ویلانشین است لیکن کمال انقطاعش مال ملت! با آن عیدی دادنش!


#حسین_قدیانی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱
حِ شین

«تغلّب» مصطفی غفاری

کتاب «تغلب» (با گردآوری و تنظیم آقای مصطفی غفاری)
اثری است که به متن و فرامتن فتنه ی سال 88 می پردازد.
بسیار کتاب مفیدی بود. بسیاری از ناگفته های مربوط به فتنه ی سال 88 را در این کتاب خواهید یافت.
با خواندن این کتاب، متوجه خواهید شد که چرا رهبری اینقدر بر فتنه ی 88 تأکید داشتند و یک قدم به منظومه ی فکری آن جناب نزدیک خواهید شد.


در این کتاب خواهید یافت:
بخش هایی از سخنرانی مقام معظم رهبری (روحی فداه)
مصاحبه های مهم و مفید با شخصیت هایی که در متن قضایا بوده اند
متن برخی از جلسات مسئولین و بویژه متن جلسه ای که رهبری (روحی فداه) با نمایندگان هر 4 کاندید آن دوره از انتخابات ریاست جمهوری داشته اند. این جلسه دارای دو بخش است. در ابتدای جلسه دوربین ها حضور داشتند و کم و بیش همه از این جلسه خبر دارند. ولی در ادامه ی جلسه حضرت آقا می فرمایند که دوربین ها خارج شوند. متن این بخش از جلسه را در این کتاب خواهید یافت.
همچنین در این کتاب شاهد برخوردهای دو گانه ی برخی از کاندیداها و نفسانیتی که به خرج دادند و خسارت جبران ناپذیری را به این نظام مقدس وارد کردند، خواهید بود.
البته باز هم بسیاری از زوایای این فتنه ی خطرناک همچنان برای ما مبهم است و این آیندگان اند که عمق این فتنه را متوجه خواهند شد. خداوند منت نهاد بر این ملت و نظام مقدسش. پیچی تاریخی بود که گذشت از آن کار هر کسی نیست. و این کارآمدی این نظام مقدس را برای همگان ثابت کرد خواه اعتراف کنند خواه نکنند.


ولی همچنان حرف برای گفتن باقی است...

قال أمیرالمؤمنین علیه السلام:


إِنَّمَا بَدْءُ وُقُوعِ الْفِتَنِ أَهْوَاءٌ تُتَّبَعُ وَ أَحْکَامٌ تُبْتَدَعُ یُخَالَفُ فِیهَا کِتَابُ اللَّهِ وَ یَتَوَلَّى عَلَیْهَا رِجَالٌ رِجَالًا عَلَى غَیْرِ دِینِ اللَّهِ فَلَوْ أَنَّ الْبَاطِلَ خَلَصَ مِنْ مِزَاجِ الْحَقِّ لَمْ یَخْفَ عَلَى الْمُرْتَادِینَ وَ لَوْ أَنَّ الْحَقَّ خَلَصَ مِنْ لَبْسِ الْبَاطِلِ انْقَطَعَتْ عَنْهُ أَلْسُنُ الْمُعَانِدِینَ وَ لَکِنْ یُؤْخَذُ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ وَ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ فَیُمْزَجَانِ.


جز این نیست، که آغاز پیدایش فتنه ها پیروى از هواهاى نفسانى است و نیز بدعتهایى که گذاشته مى شود، بدعتهایى بر خلاف کتاب خدا. آن گاه کسانى، کسان دیگر را در امورى، که مخالف دین خداست، یارى مى کنند.
اگر باطل با حق نمى آمیخت بر جویندگان حق پنهان نمى ماند و اگر حق به باطل پوشیده نمى گشت، زبان معاندان از طعن بریده مى شد. ولى همواره پاره اى از حق و پاره اى از باطل درهم مى آمیزند. (ترجمه: آیتی)

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حِ شین

بهترین کاری که بلدم، بدترین کار است!

بهترین کاری که بلدیم، بدترین کاری است که بلدیم: «تلف کردن وقت»!!

زمان می گذرد و ما هم می گذریم...

زمان می رود و ما هم می رویم...

اما نه زمان بر می گردد، نه ما...

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
حِ شین

گاهی لازمه (3)

گاهی لازمه آنقدر شکست بخوری و آنقدر شکست بخوری و آنقدر شکست بخوری... تا به هنگام پیروزی، بدانی با یک شکست خورده چگونه باید رفتار کرد...

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حِ شین

زمینی که آرزوی اهل آسمان شد

گفتم نیمه شعبانه، حیفه چیزی ننویسم... ناسلامتی تولد امام زمانمونه...

امروز حضرت 1185 ساله میشن... الهی 120هزار ساله بشی آقا جان...

میدونم این 1185 سال خیلی سخت بهتون گذشت، از سخت هم سخت تر... این روزها هم سختر از هر زمانی داره به شما می گذره... با این همه بی وفایی و خنجرهایی که از پشت می زنیم... ولی آقاجان چه کنیم؟ بخدا دوست داریم خوب باشیم، بخدا دوست داریم لایق شیم سرباز شما بشیم...

هر وقت تصور می کنم شما میایید، دلم چنان می لرزد که حد و حساب نداره... بخدا آرزومه یه روز بشنوم «مهدی فاطمه آمد...» وه که چه زمانی باشد، آن زمان... بخدا آرزومه یه بار هم که شده، قامت رعنای شما رو ببینم و صدای ملکوتی شما رو بشنوم...

چه زمینی شود آن زمینی که شما در اون حکومت کنی آقا جان...

زمینی که حتی اهل آسمان آرزو کنند که ای کاش زمینی می بودند...

آنقدر که از این زمینی که ماها ساختیم، متنفرم؛ صدها برابر عاشق آن جهانی ام که شما می سازی...

اللهم عجل لولیک الفرج

۴ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
حِ شین

ویرانی های سیل و علامه های دهر

گاهی لازمه ماها -که خودمون رو علامه های دهر می دونیم- هم تلنگری به خودمان بزنیم...

از فرط سادگی و ساده دلی، حتی حق و حقوق خودشان را نمی گرفتند...

نه اینکه نخواهند، نمی دانستند...

.

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حِ شین

مُهر خادمی

.

.

توفیق شده است که به مدت حدود سه هفته، مُهر خادمی امامین عسکریین را بر پیشانی داشته باشم.

امروز (1 / 1 / 98) در حرم امام هادی و امام حسن عسکری علیهما السلام با رفقای دانشگاه جلسه ی ذکر توسلی داشتیم. بعد از جلسه، یکی از بچه ها صدایم زد. کنارش پسری بود. مشخص بود عراقی است. گفت که کمی با او صحبت کنم. فارسی متوجه نمی شد. نامش مصطفی و اهل بصره بود. رفتارش خیلی پخته بود. صحبت کردنش، نگاه هایش، راه رفتنش. ریش نداشت. ولی در عین حال رفتارش مرا وا داشت که گمان کنم سنش در حدود 24 یا 25 سال باشد. خیلی با وقار راه می رفت. حرف هایش متین و شمرده شمرده بود. سوالاتی که در مورد کشورش می پرسیدم را محترمانه و صبورانه پاسخ می داد. گاهی کلماتی را که ناظر به فرهنگشان بود به کار می بُرد. لذا آن ها را متوجه نمی شدم. مثلاً یکی از آن کلمات، «قضا» بود. وقتی از معنای آن سوال می کردم؛ بدون هیچ گونه گلایه ای معنای آن کلمه را توضیح می­داد و گفت: «هر منطقه ای به یک سری "اقضیه" تقسیم می­شود. مثلاً بصره در بین تمام استان­ها دارای بیشترین تعداد اقضیه است. تنها قضای ما حدود 700 شهید را تقدیم کرده است».

فهمیدم که عمویش و پسرعموی پدرش در جنگ اخیر عراق، به شهادت رسیده اند. خودش هم در این جنگ اخیر شرکت داشت. در مورد شروع جنگ گفت. از فتوای مرجعیت صحبت کرد. از ارادت خودش، خانواده اش و مردم کشورش به مرجعیت گفت. از این هم گفت که وقتی فتوا به گوششان رسیدید چه غوغایی در آنها بوجود آمد. تقریباً از همه چیز جنگ اخیر گفت.

از تیپ رفتارش خیلی خوشم آمد. واقعاً کنجکاو شده بودم که

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
حِ شین

سوال نامه (5)

آیا ترجیح می دهید که خودتان مستقیماً به حقایق دست یابید یا از طریق آثار و دستاوردهای دیگران، حقایق را در یابید؟

مثلاً خودتان از طریق تفکر و استدلال به این مطلب برسید که هستی متناهی یا نامتناهی است یا از طریق استدلالی که دیگران بر این مطلب در نوشته ها و آثار خود بیان کرده اند، این مطلب را متوجه شوید؟!


چرا؟

پ.ن: ممکن است در وهله ی اول سوال، ساده به نظر برسد. ولی مقدمه ای است برای یک گفتگوی دقیق و جذاب!

.

.

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حِ شین

آدم شدن چه مشکل!

عجیبه واقعاً!

مثل همیشه از کنارم رد شد و آرام گفت: «دوست داشتی دعا کن!»

منم مثل همیشه گفتم: «دوست دارم!»

اینبار رد شد و گفت: «دعا کن آدم شیم!»

در جواب چیزی نگفتم ولی در عوض با خودم گفتم: «کاش آنهایی که آدم نیستند این را بگویند»...

جرأت نمی کنم بگویم همه چیز دنیا بالعکس است، ولی انصافاً حداقل بعضی چیزها بالعکس جلوه می کنند...

۸ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰
حِ شین

سوال نامه (4)

آیا اموری نظیر «تشکر کردن»، «تبریک گفتن»، «قول دادن»و «پوزش طلبیدن» که با عبارات اینچنینی ابراز می شوند: «از شما تشکر می کنم»، «به شما تبریک می گویم»، «قول می دهم» و «پوزش می طلبم» یک عمل و رفتار هستند یا یک گفتار؟!

۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
حِ شین

تفلسف (1)

نتیجه تفلسف چند دقیقه ای امروز:

اگر شما کتابی بخوانید، اگر شما به یک سخنرانی گوش دهید، و اگر شما سر کلاسی حضور پیدا کنید یا در جلسه ای شرکت کنید یا...

-------------------------------------------

بعد از شما پرسیده شود: «چه شد؟»

-------------------------------------------

۶ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
حِ شین

سرچشمه اعتراضات به مواد دینی و اصول معنویت

سرچشمه صدها و هزارها اعتراض که به مواد دینى و اصول معنویت از زبان‌هاى مختلف مى‌شنویم و ایرادها و انتقادهاى گوناگون که از آشنا و بیگانه به تعلیمات دینى و رسوم خداپرستى مى‌شود، انعکاس همان روح مادیت مى‌باشد!

 وگرنه براى هر متتبع منصف کاملًا روشن است که هر یک از این اشکالات تازگى نداشته و مخصوص این عصر (که آن را عصر علم مى‌نامیم) نبوده و با سابقه ممتد و طولانى، بارها و بارها مورد بحث و کنجکاوى قرار گرفته و معترضین با دریافت پاسخ خود راه خاموشى را پیش گرفته و اشکال خود را به دست فراموشى سپرده‌اند.


آرى آنچه خاموش نمى‌شود و با کمترین بهانه‌اى به رویه بى‌منطق خود دعوت کرده و مشاجره و کشمکش را از سرمى‌گیرد، همان روح مادیت است که گاه و بى‌گاه با تماشاى مناظر دلفریب طبیعت و شنیدن تلقینات سحرآمیز عواطف و احساسات درونى و توجه به گرفتارى‌هاى روزافزوان و بیرون از شمار مادى، بى‌این‌که کمترین التفاتى به راهنمایى عقل سلیم نماید، همه حواس درونى انسان را که مملو از شعور و اراده مى‌باشند به سوى ماده سوق داده و زبان به نکوهش معنویات که سنگ جلو پاى وى مى‌باشند مى‌گشاید.

علامه طباطبایی قدس سره
بررسی های اسلامی ، ج۱، ص۲۴۲

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حِ شین

سوال نامه (3)

سلام...

یک سوال...

اگر همین الان بهتون بگن که شما توفیق دارید که محضر امام زمان (عج) شرفیاب بشید... همین الان...

و فقط 5 دقیقه فرصت دارید.

به امام زمان (عج) چی میگید؟

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حِ شین

گاهی لازمه...

گاهی لازم است "سخت بگذرد" تا بفهمیم که بقیه وقت ها همچین هم سخت نمیگذرد...

گاهی توهّم ورمان میدارد که "سخت است"، اما چون "سختی نکشیدم" گمان میکنیم "سخت است". در حالی که خیلی ها حسرت این راحتی ما را میخورند...

گاهی لازم است «سخت بگذرد»!!

-------------------

صلوات

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حِ شین

همیشه فکر میکردم که...

همیشه فکر میکردم که کار پشت میزی خیلی کارِ راحت و بی دردسری هست...

الان میبینم که نه واقعاً اینطوریام که میگن نیست.

یک کار اعصاب خوردکُنِ کسل کننده ی بی فایده ی الکی، که به جز حوصله ی آدم رو سر بُردن [و البته اندک پولی هم در آوردن] به هیچ دردی نمیخوره.

نظرتون چیه؟ موافقید؟

صلوات

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حِ شین

سلام خدا!

.

.

.

سلام خدا...

شاید اگر بگویم «خیلی وقت ها دلم برایت تنگ می شود» بعضی به من بخندند و بگویند که «خدا همیشه با توست، معنی ندارد دلت برایش تنگ شود».

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حِ شین

پَست و پَست تر

.

هر چه بیشتر در مورد این دنیای مدرنیته لعنتی امروزی می فهمم؛ بیشتر حالم به هم می خورَد...

انگار که خود دنیا (حیات پَست) کافی نبود؛

مدرنیته هم آمد آن را پَست تر کرد...

.

.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حِ شین

حس در خونه بودن

«دوست داشتن یه نفر مثه این می مونه که آدم به یه خونه اسباب کشی کنه. اولش آدم عاشق همه چیزهای جدید میشه، هر روز صبح از چیزهای جدیدی شگفت زده میشه که یکهو مال خودش شده‌اند و مدام میترسه یکی بیاد توی خونه و بهش بگه که یه اشتباه بزرگ کرده و اصلاً نمیتونسته پیش بینی کنه که یه روز خونه به این قشنگی داشته باشه، ولی بعد از چند سال نمای خونه خراب میشه، چوب هاش در هر گوشه و کناری ترک میخورن و آدم کم‌کم عاشق خرابی‌های خونه میشه. آدم از همه سوراخ سنبه‌ها و چم و خم‌هایش خبر داره. آدم میدونه وقتی هوا سرد میشه، باید چیکار کنه که کلید توی قفل گیر نکنه، کدوم قطعه‌های کف پوش تاب میخوره وقتی آدم پا رویشان میگذاره و چه جوری باید در کمدهای لباس را باز کنه که صدا نده و همه اینا رازهای کوچکی هستن که دقیقاً باعث میشن حس کنی توی خونه خودت هستی»

بخش هایی از رمان «مردی به نام اوه»

نویسنده فردریک بکمن

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حِ شین

پیشرفت یا پسرفت


http://tarjomaan.com/barresi_ketab/9267/

پیشنهاد میکنم یک مطلب جالب رو در لینک بالا👆🏻 از سایت "ترجمان" مطالعه بفرمایید.

تحمین زمان مطالعه: 7دقیقه

----------------------------------


این مسأله یک مدتی ذهنم را مشغول کرده بود، و شاید هم هنوز مشغول باشه!
البته اولین بار این مسأله را استاد درسِ «مهدویت و تمدن جهان اسلام» برایمان مطرح کرد.

ظاهرا بشر بی گدار به آب زده بود.

این همه اختراعات را چون جالب بودند، اختراع کردند و ظاهرا کاری به پیامدهای آن نداشتند...

استادمان سر کلاس میگفت:
به نظرتان اگر مثلاً ابن سینا را از 1000 سال پیش بیاوریم به زمان فعلی، و این همه پیشرفت را به او نشان دهیم؛ ابن سینا چه خواهد گفت؟
.
.

.
هر کسی یک چیزی میگفت، در پایان استاد ادامه داد:
او تعریف نخواهد کرد. بلکه بالای منبر می رفت و شروع به نصیحت کردنِ ما میکرد، که این کار را با خودتان و محیط اطرافتان نکنید.

-----------------------------------
خیلی ها خیال میکنند که پیشینیان ما به این به قولِ معروف «پیشرفت ها» نرسیده بودند.
از کجا معلوم؟!
شاید آنها رسیده بودند.
ولی عاقل بودند.
یعنی به پیامدها اندیشیدند.
و دست به چنین کاری نزدند...

گذاشتند طبیعت کارِ خودش را بکند...

ما خراب کردیم...

چهلمین سالگرد روزنه ی امید مبارک

بشر آنقدر باید سقوط کند، تا برگردد سر جای اولش: توحید...

درود بر انقلاب اسلامی، که امیدوارم روزنه ای رو به سوی امید باشد...

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حِ شین

نیت!

.

.

طرف از خارج اومده بود ایران. هتل گرفته بود. هتل اشتباه حساب کرده بود و 390 تومان بیشتر گرفته بود.

بعد از دو هفته تماس گرفتن گفتن آقا اشتباه شده و شما 390 تومان بیشتر دادید، شماره کارتی بفرستید تا بقیه پولتون برگشت داده بشه.

طرف خیلی خوشحال شد و گفت که حتماً این صداقت و امانتداریتون رو واسه بقیه تعریف میکنم و کلی تشکر کرد...

---------------------------------

گفتم: آفرین! چقدر خوبه که هنوز آدمایی هستن که به فکر حلال و حرومن... باریکلّا...

گفت: اینا اگر صداقت ما رو ببینن میرن توی کشورشون و از ما بیشتر تبلیغ میکنن و مشتریای ما بیشتر میشه. باید اینکار رو بکنیم.

-آها! خیلی هم خووووب...

---------------------------------

بله!

خواستم بگم: الأعمال بالنیات!

چهل سالگی انقلاب مبارک!

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
حِ شین

مروری بر پست زیبای ح‌سین ق‌دیانی (3) (تیتر با خودتون)

تیتر با خودتون!


آهای دشمن! یعنی به اذن الهی و نیز به دعای خانوم فاطمه‌ی زهرا می‌خوایم ۲۲ بهمن ۱۳۹۷ چنان حماسه‌ای خلق کنیم و چنان شکوه بی‌مانندی بیافرینیم که ۲۲ بهمن ۹۶ و ۲۲ بهمن ۹۵ و ۲۲ بهمن ۹۴ و ۲۲ بهمن ۹۳ و ۲۲ بهمن ۹۲ و ۲۲ بهمن ۹۱ و ۲۲ بهمن ۹۰ و ۲۲ بهمن ۸۹ و ۲۲ بهمن ۸۸ و آره! حتی ۲۲ بهمن ۸۸ و جونم بهت بگه ۲۲ بهمن ۸۷ و ۲۲ بهمن ۸۶ و ۲۲ بهمن ۸۵ و ۲۲ بهمن ۸۴ و ۲۲ بهمن ۸۳ و ۲۲ بهمن ۸۲ و ۲۲ بهمن ۸۱ و ۲۲ بهمن ۸۰ و ۲۲ بهمن ۷۹ و ۲۲ بهمن ۷۸ و ۲۲ بهمن ۷۷ و ۲۲ بهمن ۷۶ و ۲۲ بهمن ۷۵ و ۲۲ بهمن ۷۴ و ۲۲ بهمن ۷۳ و ۲۲ بهمن ۷۲ و ۲۲ بهمن ۷۱ و ۲۲ بهمن ۷۰ و ۲۲ بهمن ۶۹ و ۲۲ بهمن ۶۸ و ۲۲ بهمن ۶۷ و ۲۲ بهمن ۶۶ و ۲۲ بهمن ۶۵ و ۲۲ بهمن ۶۴ و ۲۲ بهمن ۶۳ و ۲۲ بهمن ۶۲ و ۲۲ بهمن ۶۱ و ۲۲ بهمن ۶۰ و ۲۲ بهمن ۵۹ و ۲۲ بهمن ۵۸ و حتی‌تر خود ۲۲ بهمن ۵۷ در برابرش احساس ضعف کنن! و همه‌شون با هم اعتراف کنن که انصافا ۲۲ بهمن ۱۳۹۷ ی چیز دیگه بود! شوخی نیست! چهلمین سالگرد انقلاب اسلامی است! و بسی متفاوت! ان‌شاءالله بنا داریم چنان بترکونیم که خمینی روز دوشنبه، نه از بالکن حسینیه‌ی جماران، بلکه از خود آسمون برامون اون دست زیبا و یداللهیش رو تکون بده! یعنی می‌خوایم به خامنه‌ای فقط ی نکته رو ثابت‌تر از قبل کنیم و اون اینکه؛ یا حضرت آقا! ما ملت ایران، از اونچه فکر می‌کنی، بیشتر عاشقت هستیم! و بیشتر عاشق خون شهدا هستیم! و بیشتر عاشق رهبرمون هستیم! و بیشتر عاشق انقلاب‌مون هستیم! و بیشتر عاشق اسلام و ایران‌مون هستیم! بله! اینجوریاس! یعنی آقاجان! پدران‌مون چقدر امام رو دوست داشتن؟! ما ازونم بیشتر امام و شما رو دوست داریم! اصلا نمی‌شه حساب کرد! آره! این ملت، از اون‌چه ۲۲ بهمن‌های سال‌های پیش نشون دادن، وفادارترن به انقلاب! اونا جای خود! ۲۲ بهمن ۱۳۹۷ ی چیز دیگه قراره بشه ان‌شاء‌الله! ما بنامون بر اینه؛ شهدا رو و امام شهدا رو متعجب کنیم؛ اینا دیگه کی هستن! اینا دیگه چقدر تعصب دارن به انقلاب! ما می‌خوایم حتی آقا رو هم متعجب کنیم! عجیباغریبا می‌خوایم دشمن‌شکن و متحد بیایم توی خیابونا! می‌خوایم بگیم؛ یا علی! عمرا قصور و تقصیر «شیخ دولت» رو بنویسیم پای «سید انقلاب»! مگه شوخیه؟! ۴۰ ساله شده انقلاب‌مون! همون انقلاب که دشمن ۴۰ روزش رو هم زورش می‌اومد ببینه! خخخخخ! هان ای دشمن! تا به حال راهپیمایی ۲۲ بهمن ملت ایران رو ندیدی اصلا! همه‌ی اون قبلیا رو بذار کنار! برات سورپرایز داریم! همچین بترکونا! نه! تو اول با ما طرفی و بعد با سیدعلی! بله که سینه‌ی ی ملت، سپره برای ولایت! بله که همه‌ی عشق ماست آقامون!

#حسین_قدیانی

چهل سالگی انقلاب مبارک

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حِ شین

فجر امسال، فجر فاطمی...

بسم الله الرحمن الرحیم

فجر فاطمی

ساعت 8 شب بود. کاری پیش آمده بود که بایستی به بیرون دانشگاه می­رفتم. با یکی از دانشجویان دوره ی دکتری هم­سفر شدم. جهت اینکه زمان، به سکوت سپری نشود، بحثی علمی را پیش کشیدم؛ جبر و اختیار(!)؛ که گفت:

«به نظر می رسد که بحث از جبر و اختیار چندان فایده­ مند نباشد»!!

یک مقدارَکی جا خوردم! سپس توضیح داد:

«مثلاً از موهبتی که خداوند به شخصی تفضل کرده است می­پرسید که چرا...، چرا چنین موهبتی به او داده شده است، اما به من نه؟! غافل از اینکه این مسأله می­تواند دارای عوامل فراوان و البته متعددی باشد که فهم آن­ها جز برای اهل معنا میسر نباشد.»

گوش­ هایم را تیزتر کردم تا دقیق متوجه شوم چه چیزی در پس این حرف­ هایش خوابیده است و او در پی چیست که ادامه داد:

«فرض کنید که هفت نسل پیش، این شخص را مادر بزرگی بوده باشد و روزی این مادربزرگ دستان خود را بالا می­گیرد و دعا می کند که خداوند متعال، در ذریه­ اش، عالِم و خدمت­گزاری به اسلام قرار دهد. حال این دعا پس از هفت نسل(!) مستجاب شده است و به این آقا که از ذریه­ ی آن مادربزرگ است، چنین موهبتی اعطا شده است. خُب...! ما کجا و فهم این امر کجا؟! جز اهل معرفت چه کسی را یارای فهم این امور است؟!»

راست می­گفت؛ بعضی چیزها را باید چشید تا فهمید...

*******

بی­ شک عوامل بسیاری دست به دست، داده ­اند تا انقلابی که در ایران، با نام مبارک "اسلام" به پا خاست

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
حِ شین

لینک اشعار ناب در حمایت از کالای ملی

بسم الله الرحمن الرحیم

خدا وکیلی آدم باید اینطوری باشه...

.

یک عده نوجوون دور هم جمع شدن، امر رهبرشون رو امتثال میکنن...

.

هر کسی به سهم خودش، یک گوشه ی کار رو بگیره؛ همه چی حله. منتها ما...

.

لینک زیر رو یک نگاه بندازید:

.

کلیک کنید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حِ شین

پارلمان اروپا و رئیس جمهور جدید ونزوئلا

پارلمان اروپا با صدور قطعنامه‌ای خوان گوایدو، رهبر مخالفان دولت ونزوئلا را به عنوان رئیس جمهور ونزوئلا به رسمیت شناخت.

*********

خدا لعنتشون کنه که فقط به دنبال تشدید اختلافات در کشورهان....

.

خدا میدونه همین کار این ها، چقدر ونزوئلا را عقب نگه خواهد داشت، ولی خب تا کِی میخوان به این کاراشون ادامه بدن... بالاخره یک روزی تموم میشه... و آنجاست که...

.

صلوات...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حِ شین

تغییر در دولت تدبیر و امید!!

پایگاه اطلاع رسانی آشیخ حسن روحانی:

.

.

یادم میاد که چند مدت پیش، ظاهرا نوشته بود: «پایگاه اطلاع رسانی حجت الاسلام و المسلمین دکتر حسن روحانی»...

.

چی شده الان «دکتر»ش رو ورداشتن؟!

.

نکنه واقعاً سرمون کلاه رفته و دکتری-ش تقلبی بوده؟!!

.

#روحانی_مچکریم!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حِ شین

سلفی بگیر معروف و سخنرانی در لبنان!

"نمادهای خط اعتدال در برنامه های انقلاب"

*

*

*

*


فردا پنجشنبه به مناسبت چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، برنامه ای در جامعه المصطفی در بیروت برگزار می شود.
رییس این حوزه و نماینده جامعه المصطفی سخنران اول این مراسم خواهد بود.
سپس سفیر جدید کشورمان صحبت خواهد نمود.
پس از آن آقای احمد مازنی، سلفی بگیر معروف با موگرینی سخنرانی خواهد کرد.
دیپلماسی کشور، اقلا در لبنان این کار را نمی کردید. اقلا در لبنان که هنوز دارند شهید می دهند، غلبه خط اعتدال (بخوانید عقب نشینی) را بر جمهوری اسلامی برجسته نمی کردید. اقلا در لبنان که تصور مثبتی از ایران دارند، غرب‌گرایان را بالا نمی آوردید.
کاش حزب الله اجازه ندهد این آدم را هم زورکی ببرند که با سید حسن عکس یادگاری بگیرد. کاش راهش ندهند به مزار مطهر روضة الشهیدین. کاش این نماینده مجلس شفاف برای همه روشنگری کند که چقدر حق ماموریت و حق سفر می گیرد؟ آن هم در شرایطی که سازمانها و موسسه های ایران در لبنان با بی پولی شدید در حال تعطیلی هستند.

libaniran#            

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
حِ شین

سوال نامه (2)

*

تا حالا شده با کسانی برخورد کنید که اگر یک وقت یک چیزی رو بلد نباشید، با تعجب ازتون بپرسن: «نمیدونی این چی میشه؟» و یکجوری اون رو بدیهی نشون میدن که مثلاً هر بچه ای که بدنیا میاد این مسأله توی فطرتش نهادینه شده و اصلاً نیاز به یادگیری نیست تا جایی که شما خودتون رو یک احمق تمام عیار فرض کنید!

*

*

مثلاً همین چند مدت پیش من با یکی از دانشجوها داشتم صحبت میکردم، رسید به کلمه «بورژوا»...!

*

گفتم: «بورژوا» یعنی چی؟!

-نمیدونی «بورژوا» یعنی چی؟!

-نه!

-واقعاً نمیدونی؟!

-خب! نه دیگه...

-مگه میشه ندونی؟!

-خب! شده دیگه...

-نه جان من! واقعاً نمیدونی؟!

-خب! آره دیگه...

-حاجی ایستگامون نکن، بی شوخی واقعاً نمیدونی؟!

-بابا نمیدووووونم...

-آخه خیلی عجبیه! چطور میشه یکی پیدا شه که این رو ندونه!!!

.

.

=============

شما در این شرایط چه احساسی پیدا میکنید؟!
به نظرتون بهترین واکنش در چنین شرایطی چی هست؟!

قبل از پاسخ، صلوات...

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حِ شین

یک سوال از رئیس جمهور!

.

.

عکس سایت رسمی دفتر ریاست جمهوری اسلامی هست، همین الان یهویی...!!

.

من یک سوال ساده از حاج حسن عزیزمون (!) داشتم:

.

آشیخ! خدا وکیلی تعریف شما از آرمان های امام راحل و شهیدان و انقلاب و اینا، دقیقاً چیه؟ که حالا رفتی تجدید میثاق کردی؟! یا همینطوری تجدید میثاقه دیگه؟!!! آره؟!!چشمک

===============

صلوات بفرست، تا خونِ نجسَ-مو کثیف نکردم!!

.

.

خدایی اسم بسیج رو همینا لکه دار کردن!!

.

زلزله ی مناطق غرب (سرپل ذهاب و اینا) که یادتونه... یه جورایی حرف میزنن که انگار همه چیز تمام شده... بنده اطلاع موثق دارم، هنوز که هنوزه اونجا یک تعدادی از خانواده ها توی کانکس دارن زندگی میکنن، یک عده هم که اصلاً کانکس ندارن و دارند توی چادر زندگی میکنن... یک مشکلاتی اعم از بهداشتی و غیر بهداشتی اونجا هست که آدم بعضاً حتی روش نمیشه از اونا حرف بزنه!!

.

بعد آقایون یک جوری صحبت میکنن انگار نه انگار...

.

بابا به داد ملت برسین آقای رئیس جمهور!!

.

بعد بخاطر همینا، بعضیا میان کل "اسلام" رو زیر سوال میبرن؟!

.

بابا اینا کی به اسلام عمل کردن، که حالا شما صحبت از اسلام رو وسط میکشین؟! حداقل به اسلام عمل کنیم، بعد اگر ناکارآمد بود؛ اسلام رو به باد انتقاد بدین...! (آش نخورده و دهن سوخته!!)

.

اینقدر آسمون ریسمون بافتین که برجام فلان میکنه و برجام بهمان میکنه، و بازی بُرد بُرد تموم شد و از این... لا اله الا الله...

.

کو، پس؟!!

.

ولی یه چیز دلمو حسابی خنک میکنه، و اون فکر کردن به اینه که توی آخرت چی قراره بکِشین!

.

خدایا! قربون عدالتت... اگر واقعاً حق الناسی هست و ما هم جزء «ناس» حساب میشیم، ما که نمیگذریم...

.

صلوات بفرست، تا دوباره خونِ نجسَ-مو کثیف نکردم!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حِ شین

دو واحد درس عمومی!!

   تقریبا یک ساعت از پایان جلسه امتحان "مهدویت و تمدن جهانی اسلام" میگذرد. درس عمومی محسوب میشه. اما به قول استادمون (استاد این درس نه، استاد یک درس دیگه):

    علم، علم است؛ عمومی و تخصصی ندارد.

    با یک استاد سخت گیر (بخوانید: متعهد) درس رو برداشته بودم. برای میان ترم مجبور شدیم دو جلدِ "کمال الدین و تمام النعمة" (حدود 1200 صفحه) رو بخوانیم. برای پایان ترم هم کتاب یوم الخلاص (روزگار رهایی) رو فرموده بودند که بخونیم. اصل کتاب یک جلدیه (حدود 700 صفحه)، ولی ترجمه ی کتاب دوجلدی هست (حدود 1200 صفحه).

خوبیه این که یک زبان دیگری رو بلد باشید اینجاها معلوم میشود؛ راحت میری اصل کتاب رو میخونی و امتحانتو هم میدی...آرام

اینها علاوه بر مباحث کلاس، به عنوان مواد امتحانی معرفی شدن!!

ولی واقعاً خیلی کلاس مثبتی بود. اندیشیدن را در این کلاس میشد یاد گرفت...

این دو تا کتاب رو هم اگر واقعاً واسه امتحان نمیخوندم، به نظرم میاد که شاید تا آخر عمرم هم این ها را نمیخوندم...

خوبیه یک استادِ متعهد اینه که حداقل شما را مجبور به کاری میکنه که شاید تا آخر عمرت هم این کار رو انجام ندی...

=============

پ.ن: البته بنده با "اجبار" زیاد موافق نیستم، حداقل کار علمی از این سنخ نیست.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حِ شین

یک لحظه، یک لحظه است... (بازی ایران-ژاپن)

✨✨ من بُیوت الوحی ✨✨

💠الإمام علی علیه السلام:

منِ اشتَغلَ بالفُضولِ فاتَهُ مِن مُهِمِّهِ المَأمولُ.

حضرت امیر علیه السلام میفرمایند:


⏪کسى که به زوائد(چیزهاى کم اهمّیت) بپردازد،هدف مطلوب از دستش می رود.

📚غرَر الحِکَم


یک لحظه، یک لحظه است...

قدر لحظه هایمان را بدانیم...

صلوات

۱ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
حِ شین

نقطه های عطف زندگی

بسم الله الرحمن الرحیم

.

چه کسی گفته است که باید نقطه های عطف در -مثلاً- بازه های یک عمر زندگی، رخ دهد؟!؟!

.

آدم می تواند هر روز؛ نقطه یا نقطه های عطفی داشته باشد...

.

اشکالش چیست؟! ها؟!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حِ شین

گذری بر شعرکده مولوی

بسم الله الرحمن الرحیم

.

داشتم همینطوری، عشقی ،توی دنیای اشعار پرسه میزدم، به شعر خیلی قشنگی از حضرت مولوی برخوردم، گفتم بذارم، بقیه هم فیض ببرن:

.

داستان حضرت شعیب  (علیه السلام)

از زبان ملکوتی حضرت مولوی :

.

یاعلی:

.

چندان دعا کن در نهان چندان بنال اندر شبان

کز گنبد هفت آسمان در گوش تو آید صدا

.

بانک شعیب و ناله‌اش وان اشک همچون ژاله‌اش

چون شد ز حد از آسمان آمد سحرگاهش ندا

.

گر مجرمی بخشیدمت وز جرم آمرزیدمت

فردوس خواهی دادمت خامش رها کن این دعا

.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حِ شین

یک نوع نگرش

داشتم با خودم فکر میکردم که اگر انسانی بخاطر من، سختی بکشه؛ من چه احساسی پیدا میکنم؟ یا اینکه اگر همین انسان بعداً یک خطایی ازش سر بزنه؛ آیا اینطور نیست که من به راحتی اون رو میبخشم؟

.

حالا اگر یک عده دسته جمعی خودشون رو به خاطر من به زحمت بندازن، چی؟!

 .

احساس میکنم الان که در وضعیت اقتصادی نابسامانی قرار گرفتیم، نوع نگاه ما به قضیه، میتونه خیلی چیزها رو عوض کنه...

 .

===============================

.

.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حِ شین

آنچه دیشب در اتوبوس گذشت (2)

.

.

.

داشتیم سمت یکی از مساجد تهران می رفتیم. مجلس سخنرانی بود. با یکی از دانشجوهای دکتری همسفر شده بودم.

.

دانشجوی خیلی کار درست و کار بلدیه...

.

از همون سال اول ورودم به دانشگاه باهاش آشنا شده بودم.

.

معمولاً وقتی باهم اینور و اونور میریم؛ سعی میکنه که لحظات به سکوت سپری نشن؛ لذا همیشه خودش صحبت رو از یک جایی شروع میکنه. خوش صحبت بودنش توی دانشگاه زبانزده. معمولاً صحبت هاش بی نکته نیست، و همیشه یک نکته ی جذابی رو با هنرمندی هر چه تمام تر، در قالب الفاظ میریزه... (به این هنرش غبطه میخورم...)

.

به وسطای مسیر رسیده بودیم. یک چند لحظه ای به سکوت گذشته بود. ایندفعه خودم میخواستم سکوت رو بشکنم! لذا از اتفاقی که در طول روز ذهنم رو به خودش مشغول کرده بود، واسه-ش گفتم:

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حِ شین

ما رو باش با کی مشورت میکنیم!؟

.

+حاج حسن، داداش! حالا تو هم از بین این همه پیغمبر، صاف رفتی سراغ جرجیس!

-چه ربطی داره به چیزی که من گفتم؟

+خب عزیز من؛ این همه مشکل توی کشور ریخته، تو گیر دادی به حجاب!؟ این همه آدم

دارن اختلاس میکنن، شما به اونا چیزی نمیگی به یک بنده خدایی که سه تا تار موش افتاده

بیرون، گیر دادی!؟ این همه مشکل اقتصادی داریم توی کشور! ...

 .

==============

.

مدتی بود پدیده ی حجاب، حسابی منو درگیر خودش کرده بود. میخواستم راجع به این مسأله

با دوستم محمدرضا (رشته: فیزیک، دانشگاه تهران) صحبت کنم. نه که دانشگاهشون مختلطه

و دانشگاه ما تک جنسیتی هست؛

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حِ شین

سوال نامه (1)

سلام به همگی...
.
سعی می کنم زین پس سوالاتی که هر از گاهی ممکنه برای هر کدوم از ماها پیش بیاد رو اینجا قرار بدم...

.

از همه خوانندگان عزیز، تقاضا دارم که در پاسخ به این سوالات شرکت کنند.

.

سوالی که امروز میخوام مطرح کنم، شاید برای کم تر کسی اتفاق نیفتاده باشه...

.

لذا فکر میکنم پاسخ های جالبی رو میتونیم شاهد باشیم...

 

===================

===================

 

طرح مسأله:

.

فرض کنید که شما ازدواج کردید (البته اونایی که مجردند فرض کنند، برای متأهلین که این فرض محققه. پس اونا خواهشاً فرض نکنن!)

.

حالا فرض کنید که بچه دار شدید

.

آقا پسر یا دختر خانمتون به سن مثلاً 7 - 8 سالگی رسیده...

.

یه روز به طور ناگاه از شما میپرسه که بابا، مامان؛ «خدا چیه؟ و کجاست؟»

.

در این موقعیت، واکنش شما چه خواهد بود؟

.

آیا سوال او را بی پاسخ رها می کنید؟

یا

او را از پرسیدن چنین سوالاتی نهی می کنید؟

یا

برای او توضیح می دهید؟ چگونه؟

 

(منتظر پاسخ های شما هستم...)

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حِ شین

کار را برای خدا نکنید!!

.

کارتان را برای خدا نکنید؛ برای خدا کار کنید!

تفاوتش فقط همین اندازه است که ممکن است حسین(ع) در کربلا باشد و من در حال کسب علم برای رضایت خدا ...!

 شهید سید مرتضی آوینی

.

.

==========================

.

در اتاق مشغول مطالعه بودم که یکی از هم اتاقی هایم، همینطور به یکباره گفت: «کارتان را برای خدا نکنید!»

.

لحظه ای با تعجب نگاهش کردم!

.

داشت به صفحه ی موبایلش نگاه می کرد.

.

معلوم بود دارد از روی متنی می خواند. بعد ادامه داد: «برای خدا کار کنید!»

.

نگاهم را دقیق تر کردم. حواسش نبود که دارم نگاهش می کنم. بعد آرام زیر لب گفت:

۴ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
حِ شین

آپولو؛ از خدایان یونانیان، تا کره ی ماه و گوشه ای در زندان ساواک

.

آپولو یا آپولون نام یکی از خدایان بزرگ یونانیان بود. اهالی یونان در دوران باستان این خدا را بسیار دوست داشتند. تصور آنان این بود که آپولو، زیبا، نیرومند، عادل، شفابخش و طرفدار شعر و موسیقی است. آپولو نزد یونانیان خدای خورشید هم بود.

در قرن بیستم موشکهایی که کشور آمریکا به فضا می فرستاد، آپولو نام داشت. در سال 1969 م / 1348 ش، آپولو -11 پس از 102 ساعت پرواز توانست با سه سرنشین روی کره ماه بنشیند و بشر برای نخستین بار، روی این کره مهتابی پا گذاشت.

اما آپولو در زمان حکومت پادشاهی محمدرضا پهلوی نام دستگاهی بود که در سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) برای شکنجه زندانیان سیاسی به کار می رفت. آن دسته از زندانیهایی که از معرفی دوستان مبارز خود یا اطلاعاتی که درباره گروههای مخفی داشتند، خودداری می کردند، با این دستگاه شکنجه می شدند. چرا به این دستگاه آپولو می گفتند؟ زیرا

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
حِ شین

دایرة المعارف انقلاب اسلامی (معرفی کتاب)

.

.

.

«سرزمین کهنسال ایران که در یکی از پررفت و آمدترین چهارراه های کره خاکی واقع شده، تاریخی سراسر از حادثه های تلخ و شیرین دارد که برخی از آنها تبدیل به نقطه های عطف شده اند ...

.

.

.

در تاریخ معاصر ایران حادثه ای به اهمیت وقوع انقلاب اسلامی وجود ندارد. پدیده ی انقلاب اسلامی را نمی توان فقط جا به جایی قدرت در میان حکمرانان دانست؛

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حِ شین

این کتاب هم تمام شد!!

.

بالاخره بعد از سه ترم حاضر شدن سر کلاس «کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد» این کتاب هم هر چند ناقص و ناتمام، ولی به پایان رسید... علی رغم تمام مشکلات و تلخی ها و فراز و نشیب هایی که کم و بیش این کلاس داشت؛ ولی لذت و حلاوت خاصی در مطالعه ی این کتاب -مخصوصاً این اواخر- نهفته بود.

.

کتاب «کشف المراد» در حقیقت شرح علامه حلی رحمة الله علیه، بر کتاب، یا بهتر است بگویم، رساله ی استاد ایشان، مرحوم خواجه

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حِ شین

آنچه دیشب در اتوبوس گذشت!

دیشب توی اتوبوس، یا همونکه بهش می گن «بی آر تی»! با دوتا از رفقای دانشگاهی داشتیم از یکی از مساجد تهران، بر می گشتیم سمت دانشگاه. همچنان که مشغول صحبت بودیم، یکی از مسافرها هم گوش می داد. اصفهانی بود و معلوم بود که از خوش و بش ما خوشش آمده بود. مخصوصاً اینکه یکی از بچه ها قرآن دست داشت و قرآن می خوند و هر از گاهی هم راجع به آیات قرآن، یک صحبت هایی رد و بدل می شد.

پرسید که:

-طلبه هستین؟

-نه. ولی یجورایی آخوند مخفی ایم!!!

(نه که الهیات می خونیم؛ بخاطر همین گفتیم آخوند مخفی هستیم!!)

بعد از کلی صحبت کردن در موضوعات مختلف؛ از «اهل کدوم شهر بودن» گرفته تا تلفظ های سختِ برخی از حروف عربی مثل «غ»، «ث» و... و اینکه فرق «ق» با «غ» در عربی چی هست و این ها؛ بحث رسید به «بسیج»...

 پرسید که:

-بسیجی هستین؟

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
حِ شین

سر کلاس درس استاد چه گذشت؟!

بسم الله الرحمن الرحیم

-------

سر کلاس درس استاد چه گذشت؟!

-------

کلاس دیگری داشتم، ولی قید آن را زدم و سر کلاس ایشان حاضر شدم، آن هم به عنوان مستمع آزاد. کلاس هستی شناسی بود. یکی از کتاب های تألیف خودشان را تدریس می کردند. با دو تا از دوستانم رفته بودم. اول که وارد شدیم، اکثر دانشجوهای کلاس نیامده بودند لذا استاد ناراحت بودند. فقط یکی از بچه ها کتاب داشت! او هم که بیمار شده بود و نمی توانست بیاد!! یکی از بچه ها رفته بود که کتاب را از او بگیرد و بیاورد. دیر کرده بود، لذا استاد گفت هر کس سوالی دارد بپرسد. مثل همیشه با قاطعیت، انگار که همه چیز را می داند. البته تا به حال که هر چه پرسیدیم پاسخ داده است، شاید واقعاً همه چیز را بداند...

بحث در مورد معنا بود. فرمودند که چیز بی معنا نداریم. گستره ی دایره ی معنا آنقدر وسیع است که با هستی هم گلاویز می شود و در نهایت پی به این بُردیم که دایره ی هر دو بر هم منطبق است. هر چه که "هست"، "معنا دار" است. از میان موجودات فقط انسان است که "معنی" می فهمد، لذا اگر انسانی در کار خلقت نباشد؛ جهان بی معنا خواهد شد.

کلاس خیلی با شور و نشاط بود، چون

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حِ شین

آخه چرا درس عربی؟!!

بسم الله الرحمن الرحیم

فایده ی خواندن زبان عربی چیست که در برنامه ی آموزشی مدارس گنجانده شده است؟!

یکی از سوالاتی که برای بسیاری از دانش آموزان مطرح است، مخصوصاً دبیرستانی ها -یا بـــه

قول امروزی ها متوسطه ی دومی ها!- این است که «خب! فایده ی این درس عربی چیست

که به ما درس داده می شود؟» این سوال را غالباً بچه های ریاضی و تجربی مطرح می کننــــــــــد،

و کم تر علوم انسانی و معارف...

اما به راستی چه فایده ای دارد که ما عربی را یاد بگیریم؟!

در پاسخ به این سوال، لازمه که در ابتدا چند نکته را بیان کنم و سپس نمونه ای را به عنوان

شاهد مثال عرض کنم...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حِ شین

و دوباره صادق زیبا کلام!!

حالا یکی نیست به این بابا بگه:
انگار عمه-م بود که همین چند روز پیش به نفع تصویب برجام، مناظره ها کرد و مقاله ها نوشت و به این و اون تهمت کاسب تحریم می زد...

حیف که حافظه ی تاریخی مردم ضعیف است و وقاحت اصلاحطلبی، بی غایت...

 

توحید عزیزی

#مصاف

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حِ شین

معرفی کتاب "سرگذشت فلسفه"

بسم الله الرحمن الرحیم


کتاب و کتاب خوانی از شیرین ترین کارهایی است که هر انسانی قادر به انجام آن است.

مدتی است در حال خواندن کتابی بسیار شیرین در باب "سرگذشت فلسفه" [البته] در مغرب زمین اثر «براین مَگی» هستم. ترجمه ی بسیار شیوا و روانِ آقای "حسن کامشاد" به گونه ای است که نظر هر مخاطبی را به خود جلب می کند. در پشت جلد کتاب، از روزنامه ی تایمز آمده است که «براین مَگی در بیان فلسفه به زبان ساده بی همتاست» والبته این حقیقت را صرفاً

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حِ شین

حقوق بشر

    امام خمینی(ره): آنها با اسم #حقوق_بشر، بالاترین کسانی هستند که حقوق بشر را پایمال

    می‌کنــــند؛ آنها در عین ادعای خیرخواهی، آنچه را برای دیــــــــــــگران می‌خواهند جــــــز شر نیست،

    برای خودشان هر چه هست می‌خواهند و دیگران را پایمال می‌کنند.

    ۴اردیبهشت۶۴

     #دستگیری_مرضیه_هاشمی #حقوق_بشر_آمریکایی

     #امام_خمینی_(ره)

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حِ شین

خمینی

بسم الله الرحمن الرحیم

خمینی

خمینی عزتی داشت که هیچ­گاه شکسته نشد، چرا که پیوستگی­ ای ناگسستنی با عزت مطلق برقرار کرده بود: «مَن کان یریدُ العزَّةَ فللّه العزّةُ جمیعًا». این را می­توان از تک ­تک عباراتِ سخنانش، نوشته­ های موجودش در کتب و نامه ­هایش به وضوح نظاره ­گر شد. آنجا که به شاگردش –آقای منتظری- که خود، او را «حاصل عمرم» می­خوانَد؛ فرمود: «واللّه‏ قسم، من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم، ولی در آن وقت شما را ساده ‏لوح می‏دانستم که مدیر و مدبر نبودید ولی شخصی بودید تحصیلکرده که مفید برای حوزه‏‌های علمیه بودید و اگر اینگونه کارهاتان را ادامه دهید مسلماً تکلیف دیگری دارم و می‏‌دانید که از تکلیف خود سرپیچی نمی‌‏کنم.» این کلمات تجسم بزرگواری و عظمت روحی است که خمینی آن را تهذیب و تزکیه کرده بود.

بار دیگر با این پیش­ فرض، به چشمان خمینی نگاهی بیفکن...

با همین پیش­فرض خطابه­هایش را گوش فرا ده، نامه­ هایش را بخوان...

صحیفه­ ی او، نه تنها ثبت و ضبط تاریخ؛ بلکه درس اخلاق و جلوه­ هایی از نور و تزکیه است، محرّکی است شگفت؛ عمقی دارد به ژرفای دریاها...

می­توان روح لطیف اما پرصلابت خمینی را در میان کلماتش یافت، کافی است صحیفه را که سند عمل خمینی به دین اسلام است را یک دور بخوانی...

بماند کتاب «اربعین»ش، که خود فصلی دارد مجزّا...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حِ شین

مروری بر یادداشت حسین قدیانی (2)

بسم الله الرحمن الرحیم

«لسان حق» فراتر از «زبان لق»
وطن امروز؛ ۲۰ دی ۱۳۹۷
ح‌سین ق‌دیانی:

فردا جمعه است و بنایم در نخستین سطور این متن، گرامی‌داشت آیت‌الله جنتی؛ پیرمرد دوست‌داشتنی همیشه همراه انقلاب که از بس «منیت» ندارد، هیچ برایش سخت نیست که با آن همه سابقه در امامت جمعه، نمازجمعه را به امامت فردی قامت ببندد که به حیث سن و سال، حکم پسر ایشان را دارد! صدالبته دیگر ائمه جمعه سن و سال‌دار ما نیز حقیقتا اسوه‌های اخلاق حسنه هستند، همچنان که دیدیم آیت‌الله صدیقی چگونه گرم و گیرا استقبال کرد از حجت‌الاسلام حاج‌علی‌اکبری! این همه در حالی است که من و ما، گاه برای لایک یک پست درست اینستاگرامی، معادله انتگرال حل می‌کنیم! و چه محاسباتی! نکند طرف، پررو شود! اصلا او باید پای متن من بایستد! کی هست این حالا که من لایکش کنم! و چون از من کوچک‌تر است، بی‌خیال!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حِ شین

عبارات جمیلة

بسم الله الرحمن الرحیم

   لا تکفّوا عن الدعاء، فإنّ الله یعطی بلا انتهاء...

********************

هناک من یمحی غلطة من أجل استمرار المحبة...

و هناک من یمحی المحبة من أجل غلطة!!

********************

بین منطوق لم یُقصد
و مقصود لم یُنطق
تضیع الکثیر من المحبّة


********************

عن جمال هذه العبارة:

تشاء یا عبدی و أشاء...
فإن رضیت بما أشاء؛ أعطیتک ما تشاء...



۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حِ شین

دانلود مقاله "مبانی دینی استکبار ستیزی نظام جمهوری اسلامی ایران" حضرت استاد حاج شیخ عبدالله مجدمی زید عزه

بسم الله الرحمن الرحیم


فرا رسیدن یوم الله 13 آبان، روز استکبار ستیزی بر همگان مبارک باد


     به همین مناسبت مقاله "مبانی دینی استکبار ستیزی نظام جمهوری اسلامی ایران" اثر حضرت استاد حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ عبدالله مجدمی زید عزه را در وبلاگ قرار میدهم. باشد که مورد رضای حضرت حق و مورد استفاده ی همه ی علاقمندان به این نظام مقدس واقع شود.

دانلود مقاله "مبانی دینی استکبار ستیزی نظام جمهوری اسلامی ایران"

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حِ شین

مروری بر پست زیبای حسین قدیانی

شاید..

و باز هم تأکید می‌کنم؛ شاید این دولت به ۸ سال نرسید ولی هر حمایت و صدالبته تذکری اگر لازم باشد، از رهبر معزز خواهیم دید تا به آن روز نرسیم! آن روز، فقط روز ضربه خوردن روحانی نیست و فقط روز ضربه خوردن جمهور و جمهوری نیست؛ روز ضرر رهبر و‌ نظام و اسلامی هم هست! لذا اگر این و آن، تنها مو را می‌بینند؛ آقا پیچش فردای مو را هم می‌بینند! سال ۹۰ ای بسا که با خود زمزمه می‌کردند؛ «چرا هنوز پای فلانی ایستاده رهبر؟!» جواب: «به همان علت که هنوز پای بهمانی ایستاده رهبر!» پس بحث فلانی‌ها و بهمانی‌ها نیست! و نیک اگر بنگری، ایستادگی خامنه‌ای پای اصل انتخابات و ماهیت «جمهوری» در نظام «جمهوری اسلامی» است! حدس من این است آقا به روحانی رأی نداده‌اند اما

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حِ شین

دانلود بخش نخست کتاب کلیات نظام تزکیه در اسلام، اثر استاد گرانقدر حجت الاسلام عبدالله مجدمی (زید عزه)

بسم الله الرحمن الرحیم

    کلیات نظام تزکیه در اسلام عنوان بخش اول از کتاب چندصد صفحه ای نظام تزکیه در اسلام تالیف استاد گرانقدر حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ عبدالله مجدمی (زید عزه) می باشد. این کتاب که مشتمل بر یک مدخل و پنج بخش اصلی است بر اساس موازین دینی و متون اصیل اسلامی و با رعایت شرایط بومی کشور و آداب فرهنگ ویژه مردم به رشته تحریر در آمده است. در این گفتار پیش رو بخش اول آن در ضمن24 صفحه تقدیم خوانندگان محترم میشود. اهم سرفصلهای این بخش به شرح زیر است:

1.پیشگفتاری درباره اهمیت علوم انسانی و لزوم بازتولید نظام آموزش و پروش کشور ما.

2.بررسی امکان یا عدم امکان تاسیس نظام ویژه تربیتی اسلام.

3.ارزش و ضرورت بحث از مبانی و نظام تزکیه در اسلام.

4.بررسی منابع استنباط نظام ویژه تزکیه در اسلام.

5.تعریف لفظی و تعریف حقیقی واژه تربیت و تزکیه.

6.تعریف علم تزکیه.

    مولف در بخش دوم با ادله متعدد به اثبات امکان تدوین نظام ویژه تزکیه در اسلام می پردازد و آن را لازمه جامعیت و خاتمیت دین مقدس اسلام برمی شمرد. در بخش سوم با ذکر دو دلیل ارزش بحث از نظام تزکیه در اسلام مورد تایید واقع شده و آن را موجب تحصیل سعادت واقعی انسان برمی شمرد. بخش چهارم اختصاص به بررسی منابع استنباط نظام ویژه تزکیه در اسلام دارد که مولف در نهایت سه منبع عقل عملی را در علوم اعتباری و عقل نظری را در علوم حقیقی و نیز نقل را مورد پذیرش قرار می دهد. نگارنده در بخش بعدی نیز ابتدا دو واژه تربیت و تزکیه را به صورت لفظی تعریف کرده و دو معنی را در این باره ذکر می نماید. سپس در همین بخش واژه تزکیه را به صورت حقیقی تعریف می کند. در این بخش نظر علامه شهید مطهری به طور دقیق مورد بررسی و تحلیل و نقد قرار گرفته است. در بخش نهایی هم مولف به ارائه تعریفی دقیق از علم تزکیه می پردازد.

    ناگفته نماند این نوشته به نیت ادای حق مقام مرجعیت دینی جهان تشیع و روحانیت مبارز نشر میشود باشد که حق کمی از آنها را ادا کرده و در آینده بتوانیم بقیه بخشهای این کتاب را تنظیم و نشر دهیم.

    برای دانلود بخش نخست کتاب کلیات نظام تزکیه در اسلام، اینجا کلیک کنید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حِ شین

کمال انسان در سختی کشیدن است

بسم الله الرحمن الرحیم

یکی از اشتباهات مهم و استراتژی ما این است که هنوز "سختی کشیدن" را نیاموخته­ ایم. ممکن است از "ما" برداشت­های مختلفی شود:

"ما" یعنی "بچه های مسجدی"...

 یا "ما" یعنی "ایرانی ها"...

یا "ما" یعنی "مسلمانان"...

یا "ما" یعنی "نوع بشر"...

یا ...

    در حقیقت همه­ ی این­ها هستند ولی نکته­ ی بسیار مهم­ تر این است که هر چه این دایره تنگ­ تر شود، بر میزان اهمیت این مطلب نیز افزوده می­ شود. مثلاً مسئول یک مجموعه (چه فرهنگی، چه علمی، چه سیاسی، چه خانواده و...) باید بیش از همه "سختی کشیدن" را آموخته باشد. همین مسئولیت هر چه سنگین­ تر باشد، نیز نیاز بیشتری به فراگیری سختی کشیدن دارد. مثلاً مسئول کل یک مجموعه باید در "سختی کشیدن" از مسئول فلان معاونت کوچک، ماهرتر باشد. لذا مشاهده می­ کنیم که بسیاری از بزرگان، چه در اسلام و چه در ادیان دیگر، و در زمینه­ های مختلف علمی، سیاسی، فرهنگی، نظامی و... دائماً این مهارت راهبردی و استراتژی را در خود تقویت می­کرده اند. مثلاً خواهر محترم شهید عزیز، ابراهیم هادی (رحِمه الله) در رابطه با ایشان بیان می­کند:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حِ شین

با ارزش ترین جهان؛ گوشه ای در اتاق

به نام همانی که او را "خدا" گویند...

همانگونه که عده ای از لم دادن جلوی تلویزیون و تماشای خندوانه، دورهمی، سریال و... لذت می برند، عده ای هستند که در گوشه ی اتاقی، سر در کتاب هایشان برده، از آن لحظات لذت می برند. این ها برای خود جهانی متفاوت را تجربه می کنند. با افراد عادی متفاوت اند، چه بسا به دیگران در دل می خندند، نیز چه بسا دیگران به آن ها بخندند... هردو هم حق دارند. چون نه این ها، آن ها را درک می کنند و نه آن ها این ها را... زیرا هر کدام در جهانی دیگر زندگی می کنند. بله! انسان ها جهان های متفاوتی دارند، هر کسی در جهان خودش زندگی می کند! سخت در اشتباه است هر که گوید که ما فقط یک جهان داریم... اشتباه محض است. نه! ما بی نهایت جهان داریم...

اما...

 مهم این است که با ارزش ترین جهان را انتخاب کرد...

کسی که تمام عمر، خود را مشغول مطالعه و تحقیقات فوق سنگین می کند، نمی تواند از تماشای فیلم ها و برنامه های کمدی، بازی های رایانه ای، شب نشینی ها و... لذت ببرد. لذت او چیز دیگری است...

گاهی می شود که او هیچکس را نمی تواند درک کند، و همان لحظه است که هیچکس هم نمی تواند او را درک کند...

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حِ شین

دریابان کشتی جامعه

حجت الاسلام و المسلمین استاد گرانقدر عبدالله مجدمی (زید عزّه):

بسم الله الرحمن الرحیم

 

قال الله تعالی: السارق و السارقه فاقطعوا ایدیهما جزاء بما کسبا نکالا من الله.

 

    دیشب فکر میکردم چرا در این آیه شریفه خطاب اجرای حکم الهی یعنی قطع انگشت دست دزد به عموم مردم نسبت داده شده است با اینکه در ظاهر این وظیفه حاکم جامعه اسلامی و نهادهای قضایی است و اساسا فلسفه تاسیس نهاد قضا و دستگاه قضایی در یک حکومت و جامعه همین است. واقعا حیرت انگیز است و بنظرم اینجاست که انسان به زوایایی اعجاز آمیز معارفی و جامعه شناختی قرآن کریم پی میبرد.

آری از منظر قرآن کریم اصلاح واقعی جامعه بشری جز به دست آحاد تک تک افراد آن میسر نیست. این مردم هستند که باعث رواج دزدی و حکومت دزدان بر ارکان اصلی جامعه یا زوال آن میشوند. دزد در بستر غفلت و بی ارادگی مردم است که به اوج نهادهای اجتماعی میرسد و تنها راه پایین آوردن آن و اصلاح وضع تاسف آور این چنین جامعه ای خود مردمند. خلاصه دریابان واقعی کشتی اجتماع خود مردمند نه حکومت و آنها هستند که کشتی حیات و زندگی اجتماعی دنیوی و حتی زندگی اخروی خود را به سمت شقاوت یا سعادت هدایت میکنند و اگر آنها نخواهند انبیای الهی و ائمه معصومین هم نمیتوانند کاری بکنند.

این اصل اجتماعی از آیات فراوانی همچون آیه ی شریفه ی

ان الله لایغیر مابقوم حتی یغیروا مابانفسهم

و نیز:

لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط

قابل استنباط است.

 

باشد به مقتضای آیه ی انما اعظکم بواحده ان تقوموا لله مثنی و فردی ثم تتفکروا مردم قیام دوباره ای نموده و به اصلاح وضع موجود اقدام کنند که این تنها راه تغییر وضع موجود است و گرنه تغییر یک یا چند وزیر مشکل را حل نخواهد کرد.

گرچه مراد از اقدام عملی مردم، انقلابی دوباره هست منتها مقدم بر این انقلاب عملی نیاز به انقلاب فرهنگی هست همچنانکه این انقلاب عملی حتما باید در چارچوب ساختارهای نظام شگل بگیرد که در غیر این صورت چیزی جز تخریب نظام نبوده و در واقع همان مقصود دشمنان قسم خورده تحقق خواهد یافت.

به امید روزی که بفهمیم و بفهمانیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حِ شین

من یاغی نیستم!!

بسم الله الرحمن الرحیم

    روزی مرحوم آخوند کاشی مشغول وضو گرفتن بودند که شخصی با عجله آمد، وضو گرفتو به نماز ایستاد... با توجه به اینکه مرحوم کاشی خیلی با دقت وضو می گرفت، قبل از اینکه وضوی آخوند تمام شود، آن شخص نماز ظهر و عصر خود را هم خوانده بود...!!

    به هنگام خروج، با مرحوم کاشی رو به رو شد.

    ایشان از آن شخص پرسیدند: «چه کار می کردی؟»

    گفت: «هیچ...!»

    -تو هیچ کار نمی کردی؟!

    -نه!! (می دانست که اگر بگوید نماز می خواندم، کار بیخ پیدا می کند...)

    -مگر تو نماز نمی خواندی؟!

    -نه!!

    - من خودم دیدم داشتی نماز میخواندی...!

    - نه آقا اشتباه دیدید!

    -پس چه کار می کردی؟

    -فقط آمده بودم به خدا بگویم من یاغی نیستم، همین!

    این چمله در مرحوم آخوند (رحمة الله علیه) خیلی تأثیر گذاشت... تا مدت ها هر وقت از احوال آخوند می پرسیدند، ایشان با حال خاصی می فرمود: من یاغی نیستم...

   

    خدایا ما خودمون هم می دونیم که عبادتی در شأن خدایی تو نکردیم... نماز و روزه مان اصلاً جایی دستش بند نیست.

    فقط می گوییم: خدایا ما یاغی نیستیم... بنده ایم... اگه اشتباهی کردیم ما جهلمون بوده، لطفا همین جمله را از ما قبول کن.

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حِ شین

حسن خلق برترین راهبرد جذب

     حسن خلق برترین راهبرد جذب

    هر مکتبی برای بقای خود نیاز به مبنای فکری مستحکم و پیروان معتقد است. دین مقدس اسلام با هدایت هوشمندانه پیامبر رحمت و اولیای دین در مدت زمان بسیار کمی مستحکمترین قلعه های مخالفان و دشمنان را فتح نماید و این امر در تاریخ جهش نهضت اسلامی واقعا عجیب است. دعوت اسلامی در مدت زمان کمی نه تنها تواست افراد زیادی را به طرف خود جذب نماید بلکه توانست محتوای خود را در عمق جان آنها نفوذ داده و مردان معتقد پایمردی از آنها بسازد همچنانکه توانست این محبت خود را در سلسله درازی از زمان در دل مسلمانان بکارد.

    به راستی راز این موفقیت پیامبر رحمت و اهل بیت علیهم السلام چیست؟ گرچه غربیها مغرضانه یا جاهلانه علت این موفقیت انکار ناپذیر و حیرت آور را جنگ طلبی اولیای دین معرفی کنند اما حق آن است که بررسی دقیق قرآن کریم و سیره پیامبر اکرم و اهل بیت علیهم السلام نشان می دهد که منطقی بودن محتوای دعوت اسلامی و نیز اخلاق بسیار والای اولیای دین و به تبع شیعیان علت اصلی این موفقیت بوده است. قرآن کریم درباره حسن خلق شگرف و بی نظیر پیامبر میفرماید:

    «ای پیامبر به سبب رحمت ویژه الهی برای مسلمانان نرم خو گشته ای و اگر انسان خشک و سخت دلی بودی حتما مردم از اطرافت متفرق میشدند» (آل عمرن/159). در جای دیگر هم میفرماید: «ای پیامبر تو از اخلاق بزرگی برخورداری» (قلم/4).

    اهل بیت گرام نیز به شیعیان این راهبرد را در حفظ مکتب تشیع و جذب افراد دیگر مذاهب به آن توصیه کرده اند و فرموده اند:

    زید شحام میگوید امام صادق علیه السلام به من فرمود: سلام مرا به شیعیان و مدعیان پیروی من برسان که شما را به تقوای الهی و ورع در دین وتلاش در اطاعت الهی و راستگویی و امانتداری و طول سجود و احترام به همسایگان توصیه میکنم که پیامبر به اینها توصیه کرده است.. زیرا اگر مرد شیعه ای از شما ورع در دین و راستگویی و امانتداری و حسن خلق با مردم (اهل سنت) پیشه کند درباره او گفته میشود که این فرد جعفری است و این مرا شادمان میکند.. و گفته میشود این است ادب جعفر اما اگر شیعه ای اینگونه نباشد عار و ننگ رفتار او بر من وارد میشود و گفته میشود این است ادب جعفر...(الکافی.ج2.ص635).

    با توجه به این نکات برای ما انقلابیون بسی ضروری است با اخلاق بسیار بالا با مردم تعامل داشته باشیم که اینگونه میتوان دل مردم را نسبت به نظام اسلامی و انقلاب جذب بلکه شیفته نمود. بی شک اگر شخص انقلابی اخلاق را با توجه یا بی توجه رعایت نکند قبل از هر چیز ضربه این رفتار او به نظام مقدس اسلامی و رهبران آن خواهد خورد لذا تکلیف ما انقلابیون از این جهت بسیار سنگین است کما اینکه یکی از بهترین راههای ایجاد و تثبیت محبت مردم به انقلاب و نظام اسلامی همین رفتار متخلقانه و حسن خلق است.

    استاد حجت الاسلام و المسلمین عبدالله مجدمی (دام عزّه)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حِ شین

دانلود مقاله «مسجد انقلابی و انقلاب مسجدی» حجت الاسلام و المسلمین استاد عبدالله مجدمی (دام عزه)

بسم الله الرحمن الرحیم

    مقاله ی زیر اثری است از استاد حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ عبدالله مجدمی (دام عزه).

    در این مقاله به این مهم پرداخته می شود که مرکز اصلی در شکل گیری انقلاب اسلامی، «مسجد» بوده است اما همین مسجدی های انقلاب ساز گرچه توانستند در ابتدای شکل گیری انقلاب، بارهای سنگینی را برای به ثمر رسیدن و تثبیت و رشد آن بردارند اما متأسفانه این مسیر ادامه نیافت. در ادامه نگارنده به آسیب شناسی مختصر انقلابیون مسجدی پرداخته و بیان می دارد که راه حل این آسیب ها را باید در خود مساجد جستجو نمود، نه در حوزه های علمیه و سایر مراکز فرهنگی.

    برای دانلود مقاله اینجا کلید کنید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حِ شین

امام مهدی و حضرت عیسی علیهما السلام

بسم الله الرحمن الرحیم

در زمان ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف نقش و برنامه ی حضرت عیسی علیه السلام در حکومت آن حضرت چیست؟

آنچه از مجموع روایات درباره نزول حضرت عیسی علیه السلام استفاده می شود، اصل فرود آمدن آن بزرگوار و نماز خواندن او پشت سر حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است. در روایات شیعه، چیزی بیش از این مطرح نشده است که بتوان به آن اعتماد کرد. البته در روایات اهل سنت، به نکته های دیگری مانند حضور حضرت عیسی علیه السلام در بیت المقدس و نماز پشت سر حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در قدس، نیز درگیری و جنگ او با دجّال و قتل او نیز اشاره شده است.

میتوان نماز خواندن حضرت عیسی علیه السلام پشت سر امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف که آخرین حجت خدا میان مسلمانان و جانشین بر حق پیامبر خاتم است، برای اثبات این حقیقت بزرگ است که دین اسلام آخرین دین الهی، و پیامبر اسلام صل الله علیه و آله آخرین پیامبر از سلسله انبیای الهی است. نماز خواندن حضرت عیسی علیه السلام در جایگاه پیشوای گسترده ترین دین جهان که بیشترین پیروان را به خود اختصاص داده است، راه را برای حق جویان عالم باز خواهد کرد و این، بزرگترین نقشی است که یک پیامبر بزرگ برای هدایت نسلها بر عهده دارد و به خوبی آن را به انجام می رساند. در واقع، نماز حضرت عیسی علیه السلام پشت سر امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف یک نماز عبادی و سیاسی است که حاکمیت و پیشوایی بر حق حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را بر همه جهانیان اعلام می دارد.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حِ شین

واقعی اما زیبا!!

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

   زن جوانی در جاده رانندگی می کرد برف کنار جاده نشسته بود و هوا سرد بود. ناگهان لاستیک ماشین پنچر شد و زن ناچار شد از ماشین پیاده شود تا از رانندگان دیگر کمک بگیرد. حدود ﭼﻬﻞ ﻭ ﭘﻨﺞ ﺩﻗﻴﻘﻪ ﺍﻱ ﻣﻲ ﺷﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺳﻮﺯ ﺳﺮﻣﺎ ﺍﻳﺴﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ. ﺯﻥ ﮐﻨﺎﺭ ﺟﺎﺩﻩ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﮐﻤﮏ ﺍﻳﺴﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ. ﻣﺎﺷﻴﻦ ﻫﺎ ﻳﮑﻲ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﺭﺩ ﻣﻲ ﺷﺪﻧﺪ. ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺑﺎ ﺁﻥ ﭘﺎﻟﺘﻮﻱ ﮐﺮﻣﻲ ﺍﺻﻼ ﺗﻮﻱ ﺑﺮﻑﻫﺎ ﺩﻳﺪﻩ ﻧﻤﻲ ﺷﺪ. ﺑﻪ ﻣﺎﺷﻴﻨﺶ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﺭﻭﻳﺶ ﺣﺴﺎﺑﻲ ﺑﺮﻑﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ. ﺷﺎﻟﺶ ﺭﺍ ﻣﺤﮑﻢ ﺗﺮ ﺩﻭﺭ ﺻﻮﺭﺗﺶ ﭘﻴﭽﻴﺪ ﻭ ﮐﻼﻩ ﭘﺸﻤﻲﺍﺵ ﺭﺍ ﺗﺎ ﺭﻭﻱ ﮔﻮﺵ ﻫﺎﻳﺶ ﮐﺸﻴﺪ. بالاخره ﻳﮏ ﻣﺎﺷﻴﻦ ﻗﺪﻳﻤﻲ ﮐﻨﺎﺭ ﺟﺎﺩﻩ ﺍﻳﺴﺘﺎﺩ ﻭ ﻣﺮﺩ ﺟﻮﺍﻧﻲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﭘﻴﺎﺩﻩ ﺷﺪ . ﺯﻥ ، ﮐﻤﻲ ﺗﺮﺳﻴﺪ ﺍﻣﺎ ﺑﺮ ﺧﻮﺩﺵﻣﺴﻠﻂ ﺷﺪ ﻣﺮﺩ ﺟﻮﺍﻥ ﺟﻠﻮ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺳﻼﻡ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻣﺸﮑﻠﺶ ﺭﺍ ﭘﺮﺳﻴﺪ . ﺯﻥ ﺗﻮﺿﻴﺢ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﻣﺎﺷﻴﻨﺶ ، ﭘﻨﭽﺮ ﺷﺪﻩ ﻭ ﮐﺴﻲ ﻫﻢ ﺑﻪ ﮐﻤﮏ ﺍﻭ ﻧﻴﺎﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ . ﻣﺮﺩ ﺟﻮﺍﻥ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺑﻴﺶ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺳﺮﻣﺎﻱ ﺁﺯﺍﺭ ﺩﻫﻨﺪﻩ ﻧﻤﺎﻧﺪ ﻭ ﺗﺎ ﺍﻭ ﭘﻨﭽﺮﮔﻴﺮﻱ ﻣﻲ ﮐﻨﺪ ﺯﻥ ﺩﺭ ﻣﺎﺷﻴﻦ ﺑﻤﺎﻧﺪ . ﺍﻭ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺍﺯ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﺘﺸﮑﺮ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﺮﺩ ﺟﻮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺍی کمکش ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ . ﺩﺭ ﻣﺎﺷﻴﻦ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﺮﺩ ﺟﻮﺍﻥ ﺗﻖ ﺗﻖ ﺑﻪ ﺷﻴﺸﻪ ﺯﺩ و اشاره کرد که لاستیک درست شد. ﺯﻥ ﭘﻮﻟﻲ ﭼﻨﺪ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﭘﻮﻝ ﭘﻨﭽﺮﮔﻴﺮﻱ ﺩﺭ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺭﺍ ، ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺍﺯ ﻣﺎﺷﻴﻦﭘﻴﺎﺩﻩ ﺷﺪ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﮑﻪ ﺍﺯ ﻭﻱ ﺗﺸﮑﺮ ﮐﺮﺩ ، ﭘﻮﻝ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻃﺮﻓﺶ ﮔﺮﻓﺖ. ﻣﺮﺩ ﺟﻮﺍﻥ ، ﺑﺎ ﺍﺩﺏ ، ﭘﻮﻝ ﺭﺍ ﭘﺲ ﺯﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﺍﻳﻦ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﻓﻘﻂ ﺑﺮﺍﻱ ﺭﺿﺎﻱ ﺧﺎﻃﺮ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ : " ﺩﺭ ﻋﻮﺽ ، ﺳﻌﻲ ﮐﻨﻴﺪ ﺁﺧﺮﻳﻦ ﮐﺴﻲ ﻧﺒﺎﺷﻴﺪ ﮐﻪ ﮐﻤﮏ ﻣﻲ ﮐﻨﺪ . " ﺍﺯ ﻫﻢ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻈﻲ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺯﻥ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺷﺪﺕ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﻃﺮﻑﺍﻭﻟﻴﻦ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩ .

ﺍﺯ ﻓﻬﺮﺳﺖ ﻏﺬﺍﻱ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﻳﮑﻲ ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺯﻥ ﺟﻮﺍﻧﻲ ﮐﻪ ﻣﺎﻩ ﻫﺎﻱ ﺁﺧﺮ ﺑﺎﺭﺩﺍﺭﻱ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﻲ ﮔﺬﺭﺍﻧﺪ ﺑﺎ ﻟﺒﺎﺱ گارسونی ﺑﻪ ﻃﺮﻓﺶ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺑﺎ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﻲ ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺮﺳﻴﺪ ﭼﻪ ﻣﻴﻞ ﺩﺍﺭﺩ. ﺯﻥ ، ﻏﺬﺍﻳﻲ ۴۰ هزار تومانی ﺳﻔﺎﺭﺵ ﺩﺍﺩ ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻧﮑﻪ ﻏﺬﺍ ﺭﺍ ﺗﻤﺎﻡ ﮐﺮﺩ ، ﻳﮏ ﺍﺳﮑﻨﺎﺱ ﺻﺪ هزار تومانی ﺑﻪ ﺯﻥ ﺟﻮﺍﻥ ﺩﺍﺩ . ﺯﻥ ﺟﻮﺍﻥ ﺭﻓﺖ ﺗﺎ پول باقی مانده ﺭﺍ ﺑﺮﮔﺮﺩﺍﻧﺪ . ﺍﻣﺎ ﻭﻗﺘﻲ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﺧﺒﺮﻱ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺯﻥ ﻧﺒﻮﺩ . ﺩﺭ ﻋﻮﺽ ، ﺭﻭﻱ ﻳﮏ ﺩﺳﺘﻤﺎﻝ ﮐﺎﻏﺬﻱ ﺭﻭﻱ ﻣﻴﺰ ﻳﺎﺩﺩﺍﺷﺘﻲ ﺩﻳﺪﻩ ﻣﻲ ﺷﺪ . ﺯﻥ ﺟﻮﺍﻥ ﻳﺎﺩﺩﺍﺷﺖ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ. ﺩﺭ ﻳﺎﺩﺩﺍﺷﺖ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺁﻥ ۶۰ هزار تومان ﺑﻪ ﻋﻼﻭﻩ ﻱ پانصد هزار تومان ﺯﻳﺮ ﺩﺳﺘﻤﺎﻝ ﮐﺎﻏﺬﻱ ﺑﺮﺍﻱ ﻭﻱ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺗﺎ ﺑﺮﺍﻱ ﺯﺍﻳﻤﺎﻥ ﺩﭼﺎﺭ ﻣﺸﮑﻞ ﻧﺸﻮﺩ. ﻳﺎﺩﺩﺍﺷﺖ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻥ ﺯﻥ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺁﺧﺮ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ : " ﺳﻌﻲ ﮐﻦﺁﺧﺮﻳﻦ ﻧﻔﺮﻱ ﻧﺒﺎﺷﻲ ﮐﻪ ﮐﻤﮏ ﻣﻲ ﮐﻨﺪ . "

 

ﺷﺐ ﮐﻪ ﺷﻮﻫﺮ ﺯﻥ ﺟﻮﺍﻥ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ، ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻣﺤﺰﻭﻥ ﺑﻮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﭘﻮﻝ ﺑﻴﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ ﭼﻮﻥ ﻧﺰﺩﻳﮏ ﺯﻣﺎﻥ ﺯﺍﻳﻤﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺁﻥ ﻫﺎ ﺁﻫﻲ ﺩﺭ ﺑﺴﺎﻁ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ. ﺯﻥ ﺟﻮﺍﻥ ﻣﺎﺟﺮﺍﻱ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻳﺶ ﺗﻌﺮﻳﻒ ﮐﺮﺩ : ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻱ ﺯﻧﻲ ﺑﺎ ﭘﺎﻟﺘﻮﻱ ﮐﺮﻡ ﺭﻭﺷﻦ ﮐﻪ ﻣﺒﻠﻎ ﮐﺎﻓﻲ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻭ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻧﺎﻣﻪ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩ. ﻗﻄﺮﻩ ﻱ ﺍﺷﮑﻲ ﺍﺯ ﮔﻮﺷﻪ ﻱ ﭼﺸﻢ ﻣﺮﺩ ﺟﻮﺍﻥ ﻓﺮﻭ ﺭﻳﺨﺖ ﻭ ﺑﺮﺍﻱ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺗﻌﺮﻳﻒ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺻﺒﺢ ﺩﺭ ﺟﺎﺩﻩ ﺑﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﺯﻥ ﺑﺮﺍﻱ ﺭﺿﺎﻱ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﮐﻤﮏ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ.

 

ﺍﯾﻨﺠﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﯿﮕﻦ از هر دستی بدی ، همون دست پس میگیری

گاهی دلم می‌سوزد که چقدر می‌توانیم مهربان باشیم و نیستیم !

چقدر می‌توانیم باگذشت باشیم و نیستیم !

گاهی دلم می‌سوزد که چقدر می‌توانیم کنار هم باشیم و از هم فاصله می‌گیریم !

چقدر می‌توانیم دل به‌دست آوریم اما دل می‌سوزانیم !

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حِ شین

امکان گناه در زمان امام عصر عجل الله تعالی فرجه

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 
   سوال: اگر در زمان امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف امکان گناه وجود دارد پس چرا ظلم و گناه صورت نمی گیرد و یا بسیار اندک است؟


    جواب این سوال، به صورت زیبایی در روایاتی که ویژگی های آن زمان را بیان می کنند، وارد شده است. میدانیم که ریشه گناه، غلبه کردن هوای نفس بر عقل و خرد است و اگر انسان تابع عقل باشد و بر عواقب گناه بیندیشد، هرگز گناه نمی کند. در روایات، وارد شده که در آن زمان، عقل انسان ها کامل میشود پس در آن زمان، چون عقول کامل می شود و هوای نفس تابع عقل می گردد، کسی به کسی ظلم نمیکند؛ گر چه امکان ظلم و گناه هست و اختیار باقی است.

    باید توجه داشت انسان های دوران ظهور همانند انسان ها در دوران غیبت دارای اختیارند. آنان خود باید نیکی را بخواهند و به آن عمل کنند، تا سزاوار دریافت پاداش الهی شده و به بهشت بروند. انسان مجبور، نه لایق پاداش است و نه مستحق مجازات و کیفر.

    اینکه سخن از اجرای عدالت فراگیر است، خود نشانه آن است که ممکن است فردی دچار خطا و انحراف بشود؛ ولی اگر رفتار او منجر به تجاوز به حقوق دیگران شد، به سرعت عدالت درباره او اجرا شده و مجازات می شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حِ شین

مقاله «التکفیر عند الشیعة و السنة» - استاد مجدمی «زید عزّه»

بسم الله الرحمن الرحیم

    مقاله التکفیر عندالشیعة و اهل السنة به بررسی مهمترین مفهوم نزد تکفیریها می پردازد و آن مفهوم کفر است. بی شک مبنای خیلی از کشتارهای تکفیریها حکم به کفر سایر مسلمانان اعم از شیعه و سنی است. نویسنده در این مقاله با بررسی معانی مختلف واژه های کفر، اسلام و ایمان از منظر لغت و قران کریم و روایات فریقین نتیجه گیری می نماید که تکفیر که اساس مذهب برخی از سلفی هاست بسیار از معارف قرانی و روایی دو مذهب معروف اسلامی یعنی شیعه و اهل سنت به دور است. در این مقاله با ذکر عبارتهای دو پدر فکری سلفیه یعنی ابن تیمیه و محمدبن عبدالوهاب به نقد سخنان انان از منظر معارف خالص اسلامی پرداخته شده و ثابت میگردد که گرچه در برخی تعابیر روایی و قرانی بر ترک برخی از واجبات الهی و ارتکاب برخی از محرمات شرعی واژه ی کفر اطلاق شده است اما این کفر موجب خروج مرتکب کبیره و تارک واجب از دایره اسلام نمی گردد زیرا ان کفری موجب خروج از دایره ی اسلام می گردد که از روی انکار قلبی و جحود باطنی بوده باشد.

    این مقاله به قلم استاد گرانقدر حجت الاسلام و المسلمین عبدالله مجدمی و به زبان عربی نگاشته شده است.

    جهت دانلود مقاله بر لینک زیر کلیک کنید.

    دانلود مقاله «التکفیر عند الشیعة و السنة»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حِ شین

مقاله ی «علم دینی؛ موافقان و مخالفان» - استاد عبدالله مجدمی (زید عزُّه)

بسم الله الرحمن الرحیم

«علم دینی؛ موافقان و مخالفان» عنوان مقاله ای است که به بررسی مفهوم «علم دینی» پرداخته است که مدتهاست ذهن بسیاری از نخبگان دانشگاهی و حوزوی را به خود مشغول نموده و چه نوشته ها، مقالات، سخنرانی ها، سمینارها و مناظره هایی که در این زمینه برگزار نشده است. نگارنده ی این مقاله، جناب حجت الاسلام و المسلمین استاد عبدالله مجدمی (زید عزُّه) در ابتدا به تحریر محل نزاع پرداخته و پس از آن به تعریف دو واژه ی «علم» و «دینی» می پردازند. ایشان در ادامه امکان و فعلیت تدوین علم دینی را مورد بررسی قرار داده و توضیحی در معنای تولید علم ارائه می دهند. «رابطه ی علم و دین» و «ریشه ی انکار علم دینی در جهان غرب» نیز از جمله سرفصل هایی است که در این مقاله بررسی شده است، که به عموم نخبگان حوزوی و دانشگاهی خواندن آن توصیه می شود.

جهت دانلود مقاله بر لینک زیر کلیک نمایید:

دانلود مقاله ی «علم دینی؛ موافقان و مخالفان»

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حِ شین

دانلود مقاله ارزش علوم عقلی؛ استاد عبدالله مجدمی

بسم الله الرحمن الرحیم

     مقاله پیش رو با عنوان ارزش علوم عقلی اثر علمی مختصری است که سعی نموده است با زبان روز به اهم شبهات و دلایل مخالفان تفکر عقلی خصوصا فلسفه بپردازد. این مقاله حاوی عناوینی به شرح ذیل است:
    اختلاف آرای فلاسفه درمباحث خود و بررسی چندنمونه از آنها، فلسفه نهی پیشوایان دین از علوم عقلی، دستور اهل بیت علیهم السلام به تفریع فروع، انحصار اثبات اصول عقاید به تفکر عقلی، فواید پنجگانه فلسفه مبنی بر فهم عمیق دین، ارائه جهان بینی متقن جهت تنظیم ایدئولوژی اسلامی، قدرت منظومه سازی، دفع شبهات ودفاع از دین، تفکیک ادراکات حقیقی از ادراکات اعتباری و وهمی است. این مقاله توسط روحانی انقلابی و فاضل حضرت حجت الاسلام و السلمین استاد عبدالله مجدمی حفظه الله تعالی نوشته شده است و خواندن آن به عموم نخبگان حوزوی ودانشگاهی توصیه میشود.

    جهت دانلود مقاله بر لینک زیر کلیک کنید:

     دانلود مقاله ارزش علوم عقلی، استاد عبدالله مجدمی


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حِ شین

تا رضایت مؤذن را جلب نکنید درس نمی گویم...

بسم الله الرحمن الرحیم

تا رضایت مؤذن را جلب نکنید اذان نمی گویم...

    حجت الاسلام و المسلمین حسین انصاریان:

    یک روز عصر هوا ابر بود. درس اصول در مسجد اعظم در بعد از ظهر کمی طول کشید. مؤذن خبر نداشت در اتاقک حیاط بلندگو را روشن کرد و اذان سر داد. امام [خمینی رضوان الله علیه] درس را خاتمه دادند. شاگردان به مؤذن اعتراض شدید کردند. خبر به گوش امام رسید، فرمود: «تا رضایت مؤذن را جلب نکنید درس نمی گویم». پس از عذرخواهی از مؤذن درس را دوباره شروع کردند.

                                                 سلسلة موی دوست، ص47

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
حِ شین

جهنم چگونه آورده می شود؟؟؟!!

بسم الله الرحمن الرحیم

سوال :

آیه و سوره‌هایی که در مورد جهنم بر پیامبر (ص) نازل شده و ایشان را متاثر نمود چه می‌باشد؟

    همة آیات عذاب، پیامبر اعظم(ص) را متأثر می‌کرد، بخصوص آیه 23 سوره‌ی فجر که می‌فرماید: «و‍َ جیءَ یَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ یَوْمَئِذٍ یَتَذَکَّرُ الإِنْسانُ وَ أَنّی لَهُ الذِّکری». در تفسیر شریف مجمع البیان ( ج10، تحقیق علامه شعرانی، ص 487 ) ذیل این آیه حدیثی به این مضمون آمده است: هنگامی که این آیه نازل شد، حال پیامبر(ص) دگرگون شد تا آنجا که آثار آن در چهره‌اش نمایان گشت. اصحاب از مشاهده وضعیت پیامبر(ص) سخت نگران شدند و برخی از آنان نزد علی _علیه‌السلام_ رفته، عرض کردند امر مهمی رخ داده که این آثار را در پیامبر مشاهده کردیم؟ علی -علیه‌السلام- به سوی آن حضرت شتافت و آن حضرت را از پشت سر در بغل گرفت و میان دو کتفش را بوسید و عرض کرد: ای رسول خدا، پدر و مادرم فدایت باد امروز چه رخ داده است [ که اینگونه متأثر شده‌اید]؟ آن حضرت فرمود: فرشته وحی آمد واین آیه شریفه را بر من تلاوت کرد؛ از او پرسیدم جهنم چگونه آورده می‌شود؟ جبرئیل گفت: هفتاد هزار فرشته با هفتاد هزار ذمام او را می‌کشند و جهنم سرکشی می‌کند، به‌گونه‌ای که اگر رهایش کنند همه اهل محشر را می‌سوزاند. من متوجه جهنم می‌شوم و جهنم می‌گوید: ای محمد، مرا با تو کاری نیست؛ زیرا خدا گوشت ترا بر من حرام کرده است. پس کسی در صحرای محشر نمی‌ماند مگر آنکه می‌گوید [خداوندا نجات ده] خودم را، خودم را، و من می‌گویم امتم را، امتم را .


منبع: سایت اطلاع رسانی آثار آیت الله مصباح یزدی دامت برکاته

http://mesbahyazdi.ir/node/2853

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حِ شین

صنعت بازیافت روح

بسم الله الرحمن الرحیم

    صنعت بازیافت روح

     امروز صنعت بازیافت، یک صنعت پر مشتری در دنیاست. هرچیزی را شاید بتوان بازیافت کرد. انسان هم بر اثر زنگارهای گناه به آلودگی و سیاهی دچار می شود. گناه همانند زنگار، مانع حرکت سریع و درست انسان می شود. مثل مصرف روغن نامرغوب برای خودرو است. مثل تمیز نکردن فیلترهای هوا در ماشین است که چالاکی و حرکت استاندارد را از خودرو می گیرد. خدای متعال فرمولی را برای این جرم گیری و بازیافت روح ارائه می دهد: ذکر خدا، و خودش تضمین نموده است که اگر مرا یاد کردید، من هم شما را یاد می کنم؛

«أذکرونی، أذکرکم»

                        برگرفته از کتاب

                       خلاصه انسان شناسی در قرآن - شهید مطهری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حِ شین

حکایت ما...

بسم الله الرحمن الرحیم

    حکایت ما

     تصور کنید که نوزاد در رحم قدرت تکلم و تجزیه و تحلیل داشته باشد. نوزاد در این حالت می خورد، می نوشد، می خوابد و رشد می کند. تصورش از دنیای خودش، همین رحم و فضای محدود است. مدتی که می گذرد، دستش رشد می کند، پایش بزرگ تر می شود، چشم، گوش، بینی و... را تجربه می کند. با خود می گوید این ها به چه کار من می آید؟! چرا جای مرا تنگ کرده اند؟! من دست را می خواهم چه؟ غذا خودش به دهانم وارد می شود! دیگر دست و پا می خواهم برای چه کاری؟ ... به او می گویند که تو پس از اقامت موقتی در این محل، به جهانی خواهی رفت که به همه ی این ها حتی بیشتر از آن هم! نیاز داری. تصور نوزاد تصوری است کودکانه و محدود به دنیای رحم. وقتی به دنیا می آید می بیند که دو دست هم کم است. با دو پا هم که بدود، باز به مقصد نمی رسد! داستان ما هم این گونه است. ما اگر پس از این دنیا نابود و نیست شویم، پس عقل برای چه به ما داده اند؟ چرا قدرت تفکر به ما داده اند؟ همان لذات حیوانی که همه ی حیوانات دارند، خیلی بهتر بود؟ اما قطعا اینگونه نیست. و ما را برای سرای دیگری می خواهند... هرچه به ما بگویند که این دنیا موقت است و رحل دائمی نیفکنید، گوشمان بدهکار نیست. می گویند خوب بکارید که در موقع درو دستتان خالی نباشد، باز بی توجه به دستورات الهی هستیم. آن دنیا می فهمیم که هرچه اعمال نیک انجام داده ایم، کم است و باید بیش از آن می کاشتیم... یادت آید هنگام درو؟...

                بر گرفته از خلاصه کتاب انسان شناسی در قرآن (شهید مطهری)

                 با کمی دخل و تصرّف


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حِ شین

نعمت ولایت

بسم الله الرحمن الرحیم

    حضرت آیت الله بهاء الدینی رحمه الله علیه:

    بزرگ ترین و مهم ترین نعمت الهی برای موجودات نعمت ولایت است ... «ثم لتسئلنّ یومئذ عن النعیم» ... در این آیه، نعمتی که مورد مؤاخذه و سؤال است، نعمت ولایت است ... پیغمبر خدا از روز اول به این مسأله که قدرت مسلمین باید در دست رجل الهی باشد و مرد الهی باید اسلام را پیاده کند، اهتمام داشت ... تمام حوادث که از مبدأ تاریخ اسلام تا امروز، متوجه مسلمین شده است، برای این است که حکومت به دست رجل الهی نبوده است. نعمت ولایت بر منافقین و بر چپ و راست و شرق و غرب هم رحمت است و یکی از فواید آن، این است که در وجود، آرامش ایجاد می کند. آن قدر که اهتمام به ولایت است، به نماز نیست. سفارشهای پیامبر به اهل بیت به مصلحت اجتماع بوده است، نه اینکه پیامبر رعایت اهل بیت را کرده باشد.

                                                           سیری در آفاق، ص 232


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حِ شین

بصیرت (نوشته آقای محمد جواد باقری)

بسم الله الرحمن الرحیم

«و حسبوا ألا تکون فتنة فعموا و صموا ثم تاب الله علیهم ثم عموا و صموا کثیرا منهم و الله بصیر بما یعملون» (مائدة 71)

     شاید بتوان ادعا نمود که در طول تاریخ دوره ای بدون فتنه و آزمایش وجود نداشته است، چرا که انسان با هدف آزمایش و امتحان پا به این جهان نهاد: «وَنَبْلُوکُمْ بِالشَّرِّ وَالْخَیْرِ فِتْنَةً (انبیاء/ 35)». اما جهت اینکه از این ابتلاءات و امتحانات سربلند بیرون آییم، عزم و جزم قوی به تنهایی کافی نیست. شخصی را تصور کنید که می خواهد در مسابقه ی دو و میدانی شرکت کند و در مسیر مسابقه موانع و چاله های بسیار وجود دارد اگر چشم این شخص را ببندند و او با تمام سرعت بدود هر چه سرعتش بیشتر باشد احتمال سقوطش در چاله بیشتر می شود. لذا شناخت مسیر و عمل به موقع لازم است: «اگر کسی این شناسائی را نداشته باشد، میدان را نشناسد، دشمن را گم بکند، یک وقت می‌بینید که دارد خمپاره‌اش را، توپخانه‌اش را آتش میکند به طرفی، که اتفاقاً این طرف، طرفِ دوست است، نه طرفِ دشمن ... عرصة سیاسی عیناً همین جور است. اگر بصیرت نداشته باشید، دوست را نشناسید، دشمن را نشناسید، یک وقت میبینید آتش توپخانه ی تبلیغات شما و گفت و شنود شما و عمل شما به طرف قسمتی است که آنجا دوستان مجتمعند، نه دشمنان ... لذا بصیرت لازم است، تبیین لازم است».[1]

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حِ شین

عدم آگاهی از حقایق جریانات دنیا، عاملِ ضربه خوردن

بسم الله الرحمن الرحیم

     مقام معظم رهبری دامت برکاته:

    همیشه کتک و توسری را کسانی می خورند که بین دو جناحِ بازیگر قرار گیرند و ندانند چه اتفاقی می خواهد بیفتد و چه عواملی صحنه ی بازی را به نفع خود تغییر می دهند. بصیرت و علم به زمان و استفاده از موقعیت ها برای هر عاملی - چه اعلم العلماء باشد و چه کسی که در یک محله احکام دین را به چند نفر تعلیم می دهد- ضروری است؛ منتها هر چه مقام بالاتر باشد، آگاهیهای بیشتر و وسیعتری مورد لزوم است.

    ما در طول تاریخ تشیع، به خاطر عدم آگاهی علما از حقایق جریانات دنیا، خیلی ضربه خوردیم؛ بخصوص در دویست سال اخیر که دنیا شکل جدیدی پیدا کرد و استعمار پدید آمد و سیاستها عوض شد و دولتهای اروپایی وارد میدان سیاست جهانی شدند و به کشورهای اسلامی تعرض کردند.

    هر گاه عالِم دین و تقیّ و باهوش و زرنگ و دقیقی مثل میرزای شیرازی و شیخ انصاری داشتیم، از شر دشمن محفوظ می ماندیم و برنده بودیم؛ ولی آنجا که قدری غفلت و ناآگاهی در کار بوده است، ضرر می کردیم، که آن ضرر، به یک نفر و یک حوزه و یک مجموعه و یک شهر و یک سال و چند سال محدود نمی شد؛ بلکه در برخی موارد اثرش تا پنجاه سال تمام، جامعه ی اسلامی را تحت فشار قرار می داد.

دیگر نباید تسلیم ناآگاهیها شویم.

باید آگاهی و بصیرت را در خودمان تقویت کنیم.

                                             مراسم بیعت مدرّسان و طلّاب مشهد، 20 / 4 / 1368

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حِ شین

روشنای فطرت

بسم الله الرحمن الرحیم

    اى عزیز، امروز روز مهلت و عمل است؛ انبیاء آمدند و کتابها آوردند و دعوتها نمودند با این همه تشریفات و این همه تحمّل رنج و تعب که ما را از خواب غفلت بیدار و از سکر طبیعت هوشیار کنند و ما را به عالم نور و نشئه بهجت و سرور رسانند و به حیات ابدى و نعمتهاى سرمدى و لذّتهاى جاویدانى رسانند و از هلاک و شقاوت و نار و ظلمت و حسرت و ندامت رهایى دهند؛ تمام اینها براى خود ما بدون این که براى آنها نتیجه‏ اى حاصل شود و آن ذوات مقدّسه احتیاجى به ایمان و اعمال ما داشته باشند؛ با این وصف در ما به هیچ وجه اثرى نکرد و شیطان مسامعِ قلب ما را چنان گرفته و سلطنت بر باطن و ظاهر ما همچو پیدا کرده که هیچ یک از مواعظ آنها را در ما اثرى حاصل نشود، بلکه هیچ یک از آیات و اخبار به گوش قلب ما نرسد و از ظاهر گوش حیوانى تجاوز نکند.
    بالجمله، اى قارى محترم که این اوراق را مطالعه مى ‏کنى، مثل نویسنده خالى از همه انوار و تهى دست از همه اعمال صالحه و گرفتار هواهاى نفسانیّه مباش؛ تو به حال خود رحمى کن و از عمر خود نتیجه ‏اى حاصل کن؛ دقت در حال انبیاء و اولیاء کمّل کن و اشتهاهاى کاذب و وعده‏ هاى شیطان را پشت پا زن؛ مغرور گول شیطان مباش و فریب نفس امّاره مخور که تدلیس اینها بسیار دقیق است و هر امر باطلى را به صورت حق به انسان تعمیه مى‏کنند و انسان را فریب مى ‏دهند. گاهى به امید توبه در آخر عمر انسان را به شقاوت مى‏ کشانند، با آن که توبه در آخر عمر و تراکم ظلمات معاصى و بسیارى مظالم عباد و حقوق اللَّه امرى است بسیار صعب و مشکل. امروز که اراده انسان قوّت دارد و قواى جوانى برقرار است و درخت معصیت برومند نیست و سلطنت شیطان در نفس مستحکم نشده و نفس جدید العهد به ملکوت و قریب الافق به فطرت اللَّه است و شرایط حصول و قبول توبه سهل است، نمى ‏گذارند انسان قیام به توبه کند و این درخت سست را ریشه کن و سلطنت غیر مستقلّ را منقرض نماید، وعده ایّام پیرى را مى‏دهند که بعکس این، اراده ضعیف و قوا ناتوان و درخت معاصى گوناگون کهن و برومند و سلطنت ابلیس‏ در ظاهر و باطن مستقل و مستقرّ شده و الفت به طبیعت شدید و بُعد از ملکوت زیاد و نور فطرت خاموش و منطفى گردیده و شرایط توبه سخت و ناگوار شده است؛ این نیست جز غرور.

                                                                                   آداب الصلاة (آداب نماز)، ص 35

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حِ شین

در بیان تقوای عامه

بسم الله الرحمن الرحیم

    بدان اى عزیز که چنانچه از براى این بدن صحت و مرضى است و علاج و معالجى، براى نفس انسانى و روح آدمیزاده نیز صحت و مرض و سقم و سلامتى و علاج و معالجى است. صحت و سلامت آن عبارت است از اعتدال در طریق انسانیت، و مرض و سقم آن اعوجاج از طریق و انحراف از جاده انسانیت است. و اهمیت امراض نفسانیه هزاران درجه بیشتر از امراض جسمانیه است، زیرا که غایت این امراض منتهى مى ‏نماید انسان را به حلول موت، و همین که مرگ آمد و توجه نفس از بدن سلب شد، تمام امراض جسمانیه و خللهاى مادیه از او مرتفع شود و هیچیک از آلام و اسقام بدنیه براى او باقى نماند. و لیکن اگر خداى نخواسته داراى امراض روحیه و اسقام نفسیه باشد، اوّل سلب توجه نفس از بدن و حصول توجه به ملکوت خویش، اوّل پیدایش امراض و اسقام آن است. مثل توجه به دنیا و تعلق به آن، مثل مخدراتى است که انسان را از خود بیخود نموده، و سلب علاقه روح از دنیاى بدن باعث به خود آمدن آن است. و همین که به خود آمد، آلام و اسقام و امراضى که در باطن ذات داشت همه به او هجوم کند و تمام آنها که تا آن وقت مخفى بوده و مثل آتشى بوده که در زیر خاکستر پنهان بوده هویدا گردد. و آن امراض و آلام یا از او زایل نشود و ملازم او باشد، یا اگر زایل شدنى باشد، پس از هزاران سال در تحت فشارها و زحمتها و آتش‏ها و داغها مرتفع شود: آخر الدّواء الکىّ. قال تعالى: یَوْمَ یُحْمى عَلَیْها فی نارِ جَهنَّمَ فَتُکْوى بِها جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ و ظُهُورَهُمْ.

                                            چهل حدیث، ص 207


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حِ شین

خاطره ی آیت الله بهاء الدینی (ره) از کشف حجاب

بسم الله الرحمن الرحیم

    آیت الله بهاء الدینی (ره):

    وقتی رضا خان در صدد اجرای قانون کشف حجاب برآمد، بنا شد روزی در قم رؤسای ادارات و بعضی از سرشناس ها را حتی از علما (!!!) دعوت کنند، تا با همسرانشان در مجلس مختلط زن و مرد شرکت کنند. روزی قبل از این ماجرا در مدرسه ی فیضیه با جمعی تا ساعت سه نیمه شب در حجره بودیم. حاج آقا روح الله هم بود. وقتی افراد رفتند و مجلس خلوت شد رو کرد به ما و گفت اگر از ما بخواهند در مجلس شرکت کنیم، چه باید کرد؟ تا ما رفتیم فکرش را بکنیم، ایشان گفت: ما قبول نمی کنیم. هر چه می خواهد بشود. خودش سوال کرد؛ خودش هم جواب داد. دیگر نوبت به روحانیت نرسید. پهلوی هم یک فحش به آخوندها داده بود که اینها را ولشان کنید.

                                                 سیری در آفاق، ص 208


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حِ شین

فلسفه ی اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

    امام خمینی رضوان الله تعالی علیه در نامه ی تاریخی خود به گورباچف (که در ماه های آخر عمر شریف خود نگاشته اند) می فرمایند:

    اگر جنابعالی میل داشته باشید در این زمینه ها تحقیق کنید، می توانید دستور دهید که صاحبان این گونه علوم علاوه بر کتب فلسفه ی غرب در این زمینه، به نوشته های فارابی و بوعلی سینا -رحمه الله علیهما- در حکمت مشاء مراجعه کنند، تا روشن شود که قانون علیت و معلولیت که هر گونه شناختی بر آن استوار است، معقول است نه محسوس؛ و ادراک معانی کلی و نیز قوانین کلی که هر گونه استدلال بر آن تکیه دارد، معقول است نه محسوس. و نیز به کتاب های سهروردی -رحمه الله علیه- در حکمت اشراق مراجعه نموده، و برای جنابعالی شرح کنند که جسم و هر موجود مادی دیگر به نور صِرف که منزه از حس می باشد نیازمند است؛ و ادراکِ شهودیِ ذات انسان از حقیقت خویش مبرا از پدیده حسی است.

    و از اساتید بزرگ بخواهید تا به حکمت متعالیه صدر المتألهین -رضوان الله تعالی علیه و حشره الله مع النبیین و الصالحین- مراجعه نمایند، تا معلوم گردد که: حقیقت علم همانا وجودی است مجرد از ماده، و هرگونه اندیشه از ماده منزه است و به احکام ماده محکوم نخواهد شد.

    دیگر شما را خسته نمی کنم و از کتب عرفا و بخصوص محیی الدین ابن عربی نام نمی برم؛ که اگر خواستید از مباحث این بزرگمرد مطلع گردید، تنی چند از خبرگان تیزهوش خود را که در اینگونه مسائل قویاً دست دارند، راهی قم گردانید، تا پس از چند سالی با توکل به خدا از عمق لطیف باریک تر از موی منازل معرفت آگاه گردند، که بدون این سفر آگاهی از آن امکان ندارد.

                                          صحیفه امام، ج21، ص224 و 225

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حِ شین

روحی بزرگ در منزلی محقّر !!

بسم الله الرحمن الرحیم

    روحی بزرگ در منزلی محقّر

    استاد آیت الله مصباح یزدی دامت برکاته می فرمایند:

    خانه ای که علامه [طباطبایی] در آن زندگی می کرد خانه ی کوچک محقّری بود، خانه ای که حتی مرحوم علّامه نمی توانست دوستانش را در آن جا پذیرایی کند چون از نظر امکانات بسیار محدود بود.

     اوائل آشنایی با استاد از رفتارش خیلی تعجب کردم. گاهی مجبور می شدم به خاطر جواب گرفتن برای سوالی که برایم پیش می آمده، خدمت استاد در منزلشان شرفیاب شدم. ایشان در حالی که به جلوی در منزل آمد، دو دست خود را بر دو طرف در گذاشته، سرشان را بیرون می آوردند و به سوال من گوش می دادند و پاسخ می گفتند. گاه این سوال برایم مطرح می شد که چرا استاد از من نمی خواهند که به داخل منزل بروم. بعدها که آشنایی من با ایشان بیشتر شد، و گاهی اتفاق می افتاد که می توانستم به داخل منزلشان بروم متوجه موضوع شدم، خود ایشان می فرمود:

    «اگر من کار کنم و روزی سه تومان (سی ریال) مزد بگیرم برای من گواراتر است از این که به خانة کسی بروم و اظهار حاجتی کنم و وابستگی به بیتی یا شخصیتی پیدا کنم».

    مدت ها زندگی استاد از حق التألیف کتاب ها اداره می شد. سالها مبالغ هنگفتی مقروض بودند و نزدیکان ایشان حتی دامادشان مرحوم قدّوسی رضوان الله علیه از این موضوع اطلاع نداشت.

                              سیری در سیره ی علمی و عملی علامه طباطبایی، ص 179

                         به نقل از یادنامه اول علامه طباطبایی، ص 189 و 199

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حِ شین

انحصار یاران حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه در 313 نفر !!!

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

    سوال: آیا انحصار یاران حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به 313 نفر، یک نوع تبعیض نیست؟ چرا 313 نفر؟

    باید توجه داشت که یاران حضرت، منحصر در 313 نفر نیست، زیرا حضرت، دارای سه گروه یار است که گروه اول آنان؛ 313 نفرند. اینان، فرماندهان و بزرگان لشکر حضرت محسوب می شوند و موالیان اویند. طبیعی است هر لشکر، تعدادی محدود فرمانده دارد و بقیه، تحت نظر اینان در لشکر حضرت به سر می برند و حاکم را یاری می کنند. پس این نوع انحصار، تبعیض نیست، با توجه به اینکه یاران گروه دوم را لشکر ده هزار نفری و یاران گروه سوم را عموم مومنان تشکیل می دهند.

    گفتنی است که دلیل خاصی در این که چرا یاران گروه اول 313 نفر هستند وارد نشده است. شاید بتوان گفت: اینکه تعداد یاران حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف همچون یاران پیامبر اکرم صل الله علیه و آله در جنگ بدر 313 نفر است برای آن است که یاد و خاطره جنگ بدر زنده شود. جنگی که مسلمانان عده کمی بودند با تجهیزات نامناسب، و فقط تکیه بر خدا داشته و با ایمان وارد معرکه جنگ شدند. هدف حفظ اسلام و دین بود. امدادهای خاص و ویژه الهی نازل شد، چنانچه در ابتدای سوره انفال (آیات 14-7) به آن اشاره شده است. جنگی که همه گروههای مسلمان آن زمان، در آن حضور داشتند. افراد سپاه از همه اقشار و سنین مختلف تشکیل شده بود و پیروزی قاطع مسلمانان در آن رقم خورد. بسیاری از سران مشرک و کافر سپاه مکه کشته شدند، پیروزی در این جنگ سرآغاز بسیار زیبایی برای شروع حرکت اسلام بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حِ شین

نباید آن ها را معطّل کنیم، شما معطل شوید از ولایت و ارادتتان کاسته نمی شود!!!

بسم الله الرحمن الرحیم

آیت الله بهاء الدینی رحمهُ  الله علیه:

علامه امینی (ره) برای تصنیف کتاب الغدیر به کتابی نیاز داشت، هر چه گشت پیدا نکرد. متوسل به حضرت امیر علیه السلام شد. روزی در حرم به حالت توسل حضور داشت که دید عربی آمد و رو کرد به ضریح حضرت و جسارت آمیز اظهار کرد: «اگر مردی کار مرا انجام بده». رفت و هفته دیگر که باز علامه در حرم بود آمد و رو کرد به ضریح حضرت و گفت: «بله، مَردی. کار ما انجام شد». علامه امینی (ره) خیلی ناراحت می شود که ما در خدمت شما هستیم چند وقت است مراجعه می کنیم اعتنایی نمی شود. شب در عالم رؤیا حضرت را زیارت می کند، آقا می فرماید: «آخر آن ها بدوی و بیابانی هستند. زیاد نباید آن ها را معطل کنیم، باید با آن ها مطابق طفولیتشان عمل کرد ولی شماها آشنایی با ما دارید معطّل هم بشوید از ولایت و ارادت شما کاسته نمی شود.» روز دیگر پیرزن همسایه می آید خدمت علامه و دستمال بسته ای که اوراقی از کتاب در اوست می دهد و می گوید: «خانه تکانی می کردیم. این کتاب بود، گفتم شاید به درد شما بخورد.» وقتی علامه نگاه می کند می بیند همان کتابی است که مدت ها دنبال او می گشته است.

                                                                                                     سیری در آفاق، ص 245

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حِ شین